English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quasi contract U شبه عقد
quasi contract U شبه قرارداد
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
quasi- U که نشان دهنده تعداد دستورات است
quasi- U برچسب
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
quasi U مشابه
quasi U شبه
quasi U بصورت پیشوندنیز بکار رفته و بمعنی "شبه " و "بظاهرشبیه " است
quasi U شبیه
quasi need U شبه نیاز
quasi convex U شبه محدب
quasi instruction U شبه دستورالعمل
quasi historical U نیم تاریخی
quasi commercial U نیمه بازرگانی
quasi rent U شبه اجاره
quasi deposit U شبه سپرده
quasi entail U حق عمری که به مدت عمرثالث برای متنفع و اخلاف اوبرقرار شود
quasi elliptic U شبه بیضی
quasi easement U حق شبیه به حق ارتفاق
quasi concave U شبه مقعر
quasi concave U نیمه مقعر
quasi cyclic U شبه حلقهای
quasi crystal U شبه بلور
that was a quasi war U جنگ واقعی نبود- چیزی مانندجنگ بود
quasi convex U نیمه محدب
quasi intentional U شبه عمد
quasi commercial U شبه بازرگانی
quasi atom U شبه اتم
quasi public U نیمه عمومی
quasi public U نیمه دولتی
quasi private U نیمه خصوصی
quasi private U شبه خصوصی
quasi predicate U فعل غیرمسندی
quasi predicate U شبه مسند
quasi molecule U شبه مولکول
quasi money U شبه پول
quasi judicial U شبه قضایی
quasi inverse U شبه وارون
quasi random U شبه تصادفی
quasi adverb U صفت قیدنما
quasi steady U جریان نیمه ارام
quasi particle U شبه ذره
quasi smooth flow U جریان نیمه ارام یا شبه ارام
quasi concave function U تابع شبه مقعر
quasi linear equation U معادله شبه خطی
quasi experimental designs U طرحهای شبه ازمایشی
quasi stationary state U شبه حالت ایستاده
quasi intentional homocide U قتل شبه عمد
quasi convex function U تابع شبه محدب
quasi elastic force U نیروی شبه کشسان
quasi public company U شرکت نیمه دولتی
quasi convex function U تابع نیمه محدب
quasi concave function U تابع نیمه مقعر
quasi stable elementry particle U ذزه نیم پایدار
quasi free electron theory U نظریه الکترون شبه ازاد
quasi stable elementry particle U ذره شبه پایدار
in contract U طبق قرارداد
contract with U عقد کردن
contract U قرارداد بستن
contract U دچارشدن
contract U منقبض شدن
contract U عقد
by contract U بطور مقاطعه
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
all in contract U قراداد کلی
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
contract U منقبض کردن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U تعهد
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U همکشیدن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
contract U :قرارداد
contract U مقاطعه
contract U کنترات پیمان .
contract U : پیمان بستن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U قرردادبستن
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract U متعاقدین
performance of a contract U اجرای قرارداد
prime contract U قرارداد اصلی
parties to the contract U طرفین عقد
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract U رابطه متعاقدین
parties to the contract U متعاملین
provisions of a contract U شرایط قرار داد
provisions of a contract U مواد قرار داد
validity of contract U صحت قرارداد
service contract U قرارداد انجام خدمت
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
the life of a contract U مدت یک قرارداد
requirements of a contract U مقتضای عهد
revocable contract U عقد جایز
revocable contract U عقد مجاز
reward contract U عقد جعاله
sales contract U قرارداد فروش
service contract U قرارداد خدمت
the contract is still valid U خودباقی است
simple contract U قرارداد شفاهی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
social contract U قرار داد اجتماعی
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract U پیمان نامه
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract U عقد باطل
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of a contract U اعتبار قرارداد
valid contract U عقد صحیح
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
unilateral contract U قراردادایقاعی
service contract U قرارداد خدماتی
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unconditional contract U عقد منجز
unauthorized contract U عقد فضولی
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
the contract is still valid U قراردادباعتبار
parties to a contract U طرفین قرارداد
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract of farmletting U مزارعه
contract of affreightment U قراردادحمل
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract note U سند قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract specification U مشخصات قرارداد
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract quantity U حجم قرارداد
contract period U مدت قرارداد
contract period U دوره قرارداد
contract of sales U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
breach of contract U تخلف از قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
based on a contract U قراردادی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
completion of contract U امضای قرارداد
conditions of contract U شرایط قرارداد
conditional contract U عقد معلق
conditional contract U عقد مشروط
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
assignment of contract U واگذاری قرارداد
parties to a contract U طرفین متعاهدین
marriage contract U عقد نامه
license contract U قرارداد اجازه استفاده
lease contract U عقد اجاره
lease contract U اجاره نامه
law of contract U قانون قرارداد
labor contract U قرارداد کار
irrevocable contract U عقد لازم
invalid contract U عقد فاسد
inoperative contract U عقد غیر نافذ
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
marriage contract U عقد نکاح
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
optional contract U غیر واجب
optional contract U مجازی
optional contract U عقد خیاری
optional contract U خیاری
formula of contract U صیغه عقد
operation of contract U نفوذ قرارداد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com