English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
purchasing power parity U برابری قدرت خرید
purchasing power parity U نرخ نسبی مبادله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
purchasing power U قدرت خرید
purchasing power U توان خرید
purchasing power of money U قدرت خرید پول
real purchasing power U قدرت خرید واقعی
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
current purchasing power U قدرت خرید فعلی
purchasing U خریدن
f. purchasing U سلف خری
f. purchasing U پیشخریه
purchasing U خرید
purchasing department U قسمت خرید
purchasing analyst U تحلیل گر خرید
purchasing officer U مسئول خرید
purchasing officer U مامور خرید
purchasing patterns U الگوی خرید
purchasing office U دفتر خرید
purchasing office U قسمت خرید
purchasing department U دفتر خرید
purchasing research U تحقیق در خصوص خرید
automated purchasing U خرید بصورت اتوماتیک
forward purchasing U سلف خری
forward purchasing U پیش خرید
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
no parity U عدم مقایسه
no parity U عدم توازن
no parity U ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
even parity U مقایسه زوج
even parity U توازن زوج
even parity U زوجیت جفت
parity U برابری
parity U تساوی
parity U قیاس مشابهت
parity U marriage to betweenparties status of کفائت کفو بودن
parity U سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
parity U بررسی پریتی روی بلاک داده
parity U بررسی پریتی روی هر کارت پانج یا ستون نوار
parity U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
parity U ارسال داده بدو بیت پریتی
parity U سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
parity U بیت اضافی افزوده به کلمه داده برای بررسی پیوستی
parity U نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد
parity U روش بررسی
parity U برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
parity U معادل بودن
parity U بیت توازن
parity U مساوات
parity U تعادل نیروی نظامی
parity U زوجیت
parity U جفتی
parity U یکسانی
parity U شیار روی مغناطیسی یا نوار کاغذی که حاوی بیت پیریتی است
parity U تعادل قوا همطرازی قوا
parity U زوج بودن تعادل
parity U توازن قوای نظامی
parity U توازن
air parity U توازن قوای هوایی
air parity U تعادل هوایی
parity check U مقابله توازن
parity price U قیمت لایتغیر
gold parity U برابری طلا
even parity check U بررسی توازن زوج
exchange parity U برابری ارز
exchange parity U نرخ برابری ارز
parity bit U بیت توازن
nuclear parity U همطرازی اتمی
parity error U غلط مقایسه
odd parity U مقایسه فرد
parity check U مقابله کردن توازن
parity bit U ذره توازن
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
parity bit U بیت مقایسه
parity checking U بررسی توازن
parity check U بررسی توازن
parity price U قیمت مشابه
parity check U مقابله ایستایی
parity checking U توازن سنج
parity checking U مقابله توازن
odd parity U زوجیت طاق
odd parity U توازن فرد
parity of reasoning U قیاس یا شباهت استدلال
parity error U خطای مقایسه
parity error U اشتباه مقایسه خطای توازن
parity checking U بازبینی مقایسه
nuclear parity U قدرت اتمی یکسان
vertical parity check U مقابله توان عمدی
odd parity check U بررسی توازن فرد
exchange rate parity U نرخ برابری ارز
will-power U قدرت اراده
useful power U توان مفید
power [over somebody/something] U قدرت [ بر کسی یا چیزی]
will-power U عزم راسخ
will-power U اراده
will power <idiom> U قدرت
will to power U قدرت خواهی
will-power U تصمیم
useful power U قدرت مفید
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
in power U صاحب مقام
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power saw U دستگاه اره
power saw U اره ماشینی
power on U روشن کردن
power i U طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power down U قطع نیرو
power down U قطع برق خاموش کردن
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power up U روشن کردن
in power U دارای اختیارات
p in power to do something U عدم نیروبرای کردن کاری
outside power U جریان خارجی
e. power U نیروی اجرایی
e. power U قوه مجریه
power up U برق
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power U انرژی
power U حذف توان کامپیوتر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U قوه
power U راندن
power U اقتدار و اختیار
power U دولت
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
power U قوه یا توان
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U توانایی
power U شدت
power U قوه [ریاضی]
power U برقی
power U توان [ریاضی]
power U توان از دست رفته
power U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
to the power of [three] U به توان [سه] [ریاضی]
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power U قدرت نیرو
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U خاموش کردن یک وسیله
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U توان نیرو
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power U برتری
power U قدرت دیدذره بین
power U قدرت
power U زور
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power U برق
power U اقتدار سلطه نیروی برق
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power U درشت نمایی قدرت دوربین
power U دستگاه برقی
power U توان
power U نیرو
power U توان برقی
power U زور بکاربردن
power U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power system U شبکه نیرو
power spectrum U طیف توانی
power turret U برجک برقی
power unit U پیش راننده
power system U سیستم قدرت سیستم انرژی
power source U منبع قدرت
power slide U لغزش به کنار در پیچ مسیر
power shovel U بیل مکانیکی
power test U ازمون قدرت
power transmission U انتقال انرژی
power shovel U ماشین خاک کش
power transformer U مبدل تغذیه
power steering U فرمان خودکار
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power stroke U مرحله قدرت
power transformer U ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power forward U فوروارد قوی
power supply U مبدل برق
power supply U تامین کننده برق
power supply U منبع انرژی
power surge U برق ناگهانی
power transmission U انتقال قدرت
power supplay U منبع تغذیه
power supplay U منبع قدرت
power structure U ساخت قدرت
power supply U منبع تغذیه
power consumption U مصرف برق
power consumption U مصرف قدرت
power fuel U سوخت
power function U تابع توان
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function U تابع توانی
power function U تابع قدرت
power hacksaw U اره کمانهای
power hacksaw U کمان اره
power head U سر موتور
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power level U تراز توان
power forward U مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power dissipation U اتلاف قدرت
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com