Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
psychological operations
U
عملیات روانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psychological
U
روانی
psychological
U
روانشناختی
psychological
U
عملیات روانی مربوط به روانشناسی روانشناسی
psychological field
U
میدان روانی
psychological space
U
فضای روانی
psychological scale
U
مقیاس روانی
psychological moment
U
سربزنگاه
psychological moment
U
موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
psychological make up
U
تصور باطنی
psychological factors
U
عوامل روانی
psychological make up
U
نمود ذهنی
psychological warfare
U
جنگ روانی
psychological warfare
U
عملیات جنگ روانی
psychological test
U
ازمون روانی
physical psychological
U
تنی- روانی
physical psychological
U
جسمی- روانی
psychological environment
U
محیط روانی
consolidation psychological operation
U
عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
california psychological inventory
U
پرسشنامه روانی کالیفرنیا
operations
U
عملیات
f.of operations
U
حوزه عملیات
operations
U
نحوه استفاده ازدستگاهها
operations detachment
U
قسمت مسئول عملیات
operations code
U
رمز عملیاتی
operations code
U
کد عملیاتی
operations analysis
U
تجزیه و تحلیل عملیات
operations detachment
U
عنصرعملیات رسد عملیات
night operations
U
عملیات شبانه
Military operations.
U
عملیات نظامی
maritime operations
U
عملیات دریایی یا ناوگانی
logical operations
U
عملیات منطقی
radiological operations
U
عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
theater of operations
U
صحنه عملیات
operations personal
U
پرسنل عملیات
special operations
U
عملیات مخصوص یا ویژه
stability operations
U
عملیات ارام سازی
stability operations
U
عملیات تامین ثبات داخلی
terminal operations
U
عملیات بارانداز
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
operations room
U
centre combatinformation: syn
operations room
U
اتاق عملیات
operations research
U
تحقیق در عملیات
operations research
U
تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
joint operations
U
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
air operations
U
عملیات هوایی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
combat operations
U
مرکز عملیات رزمی
clearing operations
U
عملیات پاک کردن مین
clearing operations
U
عملیات مین روبی
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
building operations
U
عملیات ساختمانی
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations
U
پایگاه عملیات
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
airmobile operations
U
عملیات متحرک هوایی
airmobile operations
U
عملیات هوارو
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
air operations
U
میز ردنگاری هوایی
concept of operations
U
تدبیر عملیات
concept of operations
U
روش اجرای عملیات
concrete operations
U
عملیات عینی
covert operations
U
عملیات مخفی
formal operations
U
عملیات صوری
flight operations
U
عملیات پرواز
deputy for operations
U
معاونت عملیات
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
denial operations
U
عملیات ممانعتی
covert operations
U
عملیات پنهانی
continuity of operations
U
مداومت عملیات
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
aerospace projection operations
U
بالای منطقه عملیات
the four basic arithmetic operations
U
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
air ground operations
U
عملیات مشترک زمینی وهوایی
computer operations manager
U
مدیر عملیات کامپیوتر
data transfer operations
U
عملیات انتقال داده
air area operations
U
عملیات منطقه هوایی
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
black market operations
U
عملیات بازار سیاه
chief of naval operations
U
فرمانده عملیات دریایی
open market operations
U
عملیات بازار ازاد
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
joint amphibious operations
U
عملیات مشترک اب خاکی
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
assistant chief of staff, g (operations
U
رکن سوم اداره سوم
vehicle used for migrant-smuggling operations
U
خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com