Perdic | prove | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 15 (1 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	prove U	ثابت کردن
	prove U	در امدن
	prove U	استدلال کردن به اثبات رسانیدن
	prove U	اثبات کردن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Can you prove it to me? U	آیا می توانی آنرا به من ثابت کنی ؟
	to prove an a U	اثبات اینکه شخص هنگام وقوع جرم دران محل نبوده
	to prove a will U	درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
	in order to prove U	برای اثبات
	He is trying to prove himself all the time. U	او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
	to prove oneself U	نشان دادن [ثابت کردن] توانایی انجام کاری
	It wI'll prove to be to your disadvantage. U	بضررت تمام خواهد شد
	to prove with reasons U	با دلیل ثابت کردن
	prove opplicable U	مصداق پیدا کردن
	First prove that you are a brother , then claim th. <proverb> U	اول برادریت را ثابت کن بعد ادعاى ارث کن .
	to prove my vow i give my hand	برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم

Recent search history

Forum search