English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
protect a player U معاف از انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protect U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protect U حفافت کردن
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect U یچی که از کپی گرفتن از دیسک جلوگیری میکند
protect U محل حافظه که قابل تغییر نیست
protect U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protect U توقف آسیب دیدن چیزی
protect U محافظت کردن
protect U حراست کردن
protect U نیکداشت کردن نگهداری کردن
protect U حفظ کردن حفافت کردن
protect U حمایت کردن
protect U حفظ کردن
protect U در پناه سنگر قرار دادن
protect U حفظ
protect tab U تبمحافظ
write protect U قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
protect a bill U وجه براتی را تامین کردن
protect a lead U بازی محافظه کارانه
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
write protect U شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
protect fuse U فیوز محافظ
protect by fuse U حفافت با فیوز
copy protect U یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
protect bit U ذره حفافتی
player U بازیکن
player U نوازنده
player U بازیگر
player U هنرپیشه بازیکن ورزشی
player U بازیکن
write protect disable U بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
protect home judustry U حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
file protect ring U حلقه حفافت پرونده
write protect notch U شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
write protect ring U حلقه حفافت از نوشتن
write protect tab U حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
to protect home industry U صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
file protect ring U حلقه حفافت فایل
player [American E] U مشتاق زن
He is an excellent player. U عالی بازی می کند ( ورزش )
player [American E] U زن دنبال کن
tennis player U بازیکنتنیس
player's stick U چوببازیکنهاکی
cricket player U بازیکنگریکت
to be sidelined [player] U از بازی یا معرکه خارج شدن [ورزشکار]
player [American E] U مرد زن پرست
CD/ROM player U محلقرارگرفتنسیدی
player [American E] U مردلاس زن
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
field player U بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
hunch player U شرطبند از روی حدس و گمان
Media Player U برنامه ویندوز که به کاربر امکان نصب سخت افزار چندرسانهای از قبیل صدا و تصویر متحرک و فایلهای ویدیو
combi player U درایو سخت افزاری که دو یا چند فرمت ROM-CD مختلف را می خواند
club player U بازیگر باشگاهی
ball player U بازیگر با توپ
offensive player U شطرنجباز حملهای
piano player U اسباب پیانو زنی
piano player U پیانوزن
volleyball player U والیبالیست
defensive player U شطرنج باز دفاعی
registration of player U نامنویسی بازیگران
player's number U شماره بازیگر
player piano U پیانو خودکار
player coach U مربی
record player U گرامافون
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
back line player U بازیگر خط عقب والیبال
cassette player controls U کنترلکنندهاینوار
american football player U بازیکنفوتبالآمریکایی
compact disc player U دستگاهدیسکفشرده
ice hockey player U بازیکنهاکیروییخ
wireless record player U گرام پخش کننده
compact disc player controls U دکمههایکنترلکنندهدیسک
personal radio cassette player U رادیووضبطصوتشخصی
attacking [style of play, player] <adj.> U حمله
attacking [style of play, player] <adj.> U مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.> U تهاجمی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com