English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
propensity to borrow U گرایش به استقراض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
propensity U میل
propensity U تمایل
propensity U گرایش
propensity U میل باطنی رغبت
propensity U تمایل طبیعی
propensity to consume U گرایش به مصرف
propensity to do evil U تمایل به بدی کردن
propensity to hoard U گرایش به احتکار
propensity to import U گرایش به واردات
propensity to consume U تمایل به مصرف
propensity to invest U گرایش به سرمایه گذاری
propensity to save U گرایش به پس انداز
marginal propensity to import U میل نهائی به واردات
marginal propensity to consume U میل نهائی به مصرف
marginal propensity to spend U میل نهائی به خرج
marginal propensity to spend U میل نهائی به مخارج
marginal propensity to save U میل نهائی به پس انداز
marginal propensity to invest U میل نهائی به سرمایه گذاری
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
marginal propensity to absorb U تمایل نهائی به جذب
average propensity to save U y/s= APS
marginal propensity to expend U میل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend U تمایل نهائی به مخارج
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
to borrow something [from somebody] U چیزی را قرض گرفتن [از کسی]
to borrow something [from somebody] U چیزی را قرض کردن [از کسی]
borrow U قرض گرفتن
borrow U عاریه گرفتن
borrow U عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrow U ضربه زدن روی چمن نرم به سمت چپ یا راست یا مستقیم
borrow U مسافتی که گوی روی چمن نرم منحرف میشود
borrow U وام گرفتن
borrow U وام گرفتن اقتباس کردن
borrow U رقم قرضی قرض گرفتن
borrow U قرض کردن
low marginal propensity to cunsume U تمایل ارام به مصرف
marginal propensity to pay taxes U میل نهائی به پرداخت مالیات
borrow area U محل قرضه سد خاکی
end around borrow U رقم قرضی دور گشتی
Do not borrow from a parvenu . <proverb> U از نو کیسه وام مخواه .
to lend and borrow U قرض دادن و قرض گرفتن
to borrow up to ... books U تا... [مدتی] کتاب قرض گرفتن
to borrow for ... weeks U برای ... هفته قرض گرفتن
to borrow an amount U مبلغی را قرض گرفتن [اقتصاد]
borrow pit U گود خاکبرداری
borrow pit U قرضه
borrow pit U محل قرضه
borrow pit U محل خاکبرداری جهت استفاده خاک ان درخاکریز
May I borrow your pen ? U قلمت را به من قرض می دهی ؟
borrow pit U چاله خاکبرداری
borrow pit U وامگاه
To borrow in dribs and drabs. U قرض وقوله کردن
was wondering if I could borrow your car. U می توانم ماشینت را قرض کنم؟
To borrow money from a bank . U ا زبانک پول قرض گرفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com