English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prone float U روی شکم با دستهای کشیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prone to do something آماده برای کردن کاری
prone to do something آماده کردن برای
prone U وضع دمر بدن روی تخته موج
prone U سرازیر مستعد برای انجام کار
prone U درمعرض
prone U حالت درازکش
prone U مستعد
prone U مهیا درازکش
prone U متمایل
prone U دمر
prone U درازکش
She is prone to it . She is itching for it . U ماده اش مستعد است
accident-prone U سانحه پذیر
prone shelter U سنگر درازکش
accident prone U سانحه پذیر
prone position U حالت درازکش
he was prone to mischief U است
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
he fell prone U دمر افتاده
prone position U وضعیت درازکش
float U اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
float U فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
float U شناور بودن
float U ماله چهارسو
on the float U شناور
float well U چاه شناور
float U تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق
float U روی اب نگهداشتن شناور
float U غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
float U شناور شدن
float U شناور
float U سوهان زدن
float U شناور ساختن روی اب ایستادن
float U شناور شدن شناور بودن
float U بستنی مخلوط با شربت وغیره
float U جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
float U هاله
float U شناور ساختن در هوا معلق بودن
float U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float U چوب پنبه
maintenance float U شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
to float with the current <idiom> U با جریان آب رفتن [اصطلاح مجازی]
free float U مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
float clamp U گیرهشناور
rod float U تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
free float U فرجه ازاد
maintenance float U شارژ انبار سیال
float valve U دریچه شناور
milk float U عرابه یا چرخ شیر فروشی
float factor U ضریب شناوری
float bridge U پل شناور
float board U پره
drift float U علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
deadman's float U شناور بودن با دستهای باز
life float U قایق نجات
carburetor float U شناور کاربراتور
back float U شناور شدن روی اب
float fishing U ماهیگیری با قایق متحرک
float gauging U اندازه گیری سرعت اب درانهار بوسیله جسم شناور
float test U ازمون شناور
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
float stone U سنگ سایش
float light U منور
float into position U غوطه ور شدن
float into position U شناور شدن
float guage U اشل شناور
jelly fish float U شناور شدن در اب با دست وپای دراز
tank gauge float U درجهشناورتانکر
float type carburator U کاربوراتور غواصکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com