English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
project manager U مدیر طرحها
project manager U مدیر پروژه ها
project manager U مدیر پروژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manager U امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ
manager U ل کامپیوترها و شبکه در شرکت
manager U نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
manager U یس بخش در شرکت
dp manager U مدیر داده پردازی
manager U برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
manager U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
manager U و نیز آدرس شیار را
manager U مباشر
manager U کارفرما
manager U مدیر
manager U مدیر تیم
manager U مدیر مسابقه بوکس
manager U بخشی از سیستم عامل دیسک که فضای دیسک را به فایلها اختصاص میدهد
manager U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
office manager U رئیس اداره
library manager U مدیر کتابخانه
LAN Manager U سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
item manager U مدیریت اقلام تدارکاتی
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
item manager U مدیر اقلام
general manager U مدیر باشگاه
file manager U مدیر فایل
edp manager U مدیرداده پردازی الکترونیکی
acting manager U کفیل
stage manager U کارگردان نمایش
stage manager U مدیر نمایش
office manager U رئیس دفتر
operation manager U مدیر عملیات
personnel manager U مدیر استخدام
town manager U شهردار انتصابی
stores manager U مدیر انبارها
site manager U رئیس کارگاه
sales manager U مدیر فروش
sale manager U مدیر فروش
record manager U مدیر رکورد
staff manager U رئیس کارگزینی
program manager U بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program manager U مدیر برنامه ها
Print Manager U امکان نرم افزاری که بخشی از ماکروسافت ویندوز است و برای مدیریت صفحه چاپ به کار می رود
presentation manager U تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
presentation manager U واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
bank manager U رییسبانک
presentation manager U برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای
data processing manager U مدیر پردازش داده
data base manager U مدیر پایگاه داده
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
computer center manager U مدیر مرکز کامپیوتر
adobe type manager U مدیر انواع فونت ادوبی
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
personal information manager U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
project U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project U پیشنهاد کردن
project U نقشه کشیدن
project U طرح ریزی کردن
project U طرح
project U نقشه
project U پرتاب کردن
project U پروژه
project U پیش افکند
project U پیش افکندن
project U برجسته بودن
project U فاهر کردن نشان دادن
project U کاربرنامه ریزی شده
project U پروژه پروژه افکندن
project U طرح نقشه
project U پیشنهاد پلان
project U تصورکردن تصویر کردن
project U طرح یا پیشنهاد کردن
project U پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
research project U طرح پژوهشی
project selection U گزینش طرح
scale of project U اندازه طرح
scale of project U وسعت طرح
There is a hitch in this project. U این طرح یک جایش گیر دارد
project plan U طرح پروژه
to shunt a project U کنارگذاشتن یک پروژه
The project fell through ( got nowhere). U این طرح بجایی نرسید
To implement a project. U طرحی را پیاده کردن
housing project U تهیهمسکن
project selection U انتخاب پروژه
project section U بخش تهیه طرحها
features of project U اجزاء اصلی یک طرح
project appraisal U ارزشیابی پروژه
project appraisal U ارزشیابی طرح
project control U کنترل پروژه
project evaluation U ارزیابی طرح
project library U کتابخانه پروژه
project loans U قرضههای مربوط به پروژه ها
project loans U قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
project section U بخش تهیه پروژه ها
project method U روش اموزش طرحی
project planning U نقشه کشی ساختمان
project schedule U زمان بندی پروژه
Public opinion is against the project. U عقیده وآراء عمومی برضد این طرح است
economic life of a project U دوره اقتصادی طرح
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
When we get this project off the ground we can relax. U وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
The project was terminated as of July 1. U پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
project management program U برنامه مدیریت پروژه
long term project U پروژه طویل مدت
The project is not fully developed yet. U این طرح هنوز پخته وآماده نیست
multi prupose project U طرح چند منظوره
project technical report U گزارش فنی طرح
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
project technical report U گزارش فنی پروژه
project management system U سیستم مدیریت پروژه
General manager . Director general . U مدیر کل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com