English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
progress reporting U گزارش پیشرفت کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reporting U گزارشگری
accident reporting U گزارش حادثه
exception reporting U گزارش گیری مخصوص
reporting by axception U گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
reporting point U نقطه مبدای موقعیت ناو یاهواپیما
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
air control and reporting center (c.r.c. U مرکز کنترل و گزارش هوایی
air raid reporting control ship U گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
It is in progress. It is under way. U دردست اقدام است
progress U پیشرفت
progress U بهبود
progress U پیشروی
progress U پیشرفت کردن
progress U پیشرفت
progress U سفر
progress U گردش
progress U حرکت
progress U ترقی
progress U ترقی جریان
progress U پیشرفت پیشروی
progress U پیشرفت کار
to make progress U پیش رفتن
progress of negotiations U پیشرفت مذاکرات
royal progress U مسافرت شاهانه
technical progress U پیشرفت فنی
to continue one's progress U پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
to make progress U پیشرفت کردن
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
reaction progress U پیشرفت واکنش
economic progress U پیشرفت اقتصادی
economic progress U ترقی اقتصادی
in progress of completion U در دست تکمیل
pilgrim progress U سیاحت مسیخی
progress chaser U نافر پیشرفت
progress chaser U کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
progress payments U پرداختهای پیشرفت کار
progress payments U پرداختهای موقت یا علی الحساب
progress report U گزارش پیشرفت کار
progress payments U پرداخت براساس پیشرفت کار
progress payments U پرداخت تدریجی
daily progress report U گزارش روزانه پیشرفت کار
heavy fighting is in progress U جنگ سختی جریان
heavy fighting is in progress U دارد
construction work in progress U هزینه ساختمانهای نا تمام
weekly progress report U گزارش هفتگی کار
Making fast progress. U سریع ترقی کردن
labor augmenting tednological progress U پیشرفت تکنولوژی کارافزا
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress . U ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com