Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
progress chaser
U
نافر پیشرفت
progress chaser
U
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chaser
U
اسکنه
chaser
U
اسب مسابقه با مانع
chaser
U
مفتش هواپیمای شکاری
chaser
U
قلم تراش
chaser
U
مشروبی که بدرقه نوشابهای باشد تعاقب کننده
chaser
U
دنبال کننده
chaser
U
تعقیب کننده
chaser
U
نگهبان
chaser
U
آب میوه یا آبجو
[ یا نوشیدنی کم الکلی]
که پشت مشروب قوی و پر الکل می نوشند
submarine chaser
U
ناوچه ضد زیردریایی
submarine chaser
U
قایق مامور تعقیب زیر دریایی
shark chaser
U
کیسه ضد کوسه
I'll have a beer with a rum chaser.
U
لطفا یک آبجو و بعد یک عرق رم که گلویم را صاف کند.
oval faced chaser punch
U
قلم خوشه
progress
U
سفر
It is in progress. It is under way.
U
دردست اقدام است
progress
U
بهبود
progress
U
پیشرفت
progress
U
پیشروی
progress
U
پیشرفت
progress
U
ترقی
progress
U
پیشرفت کار
progress
U
گردش
progress
U
ترقی جریان
progress
U
پیشرفت کردن
progress
U
حرکت
progress
U
پیشرفت پیشروی
to continue one's progress
U
پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
technical progress
U
پیشرفت فنی
progress of negotiations
U
پیشرفت مذاکرات
to make progress
U
پیشرفت کردن
to make progress
U
پیش رفتن
work in progress
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
royal progress
U
مسافرت شاهانه
economic progress
U
پیشرفت اقتصادی
economic progress
U
ترقی اقتصادی
reaction progress
U
پیشرفت واکنش
in progress of completion
U
در دست تکمیل
pilgrim progress
U
سیاحت مسیخی
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
progress payments
U
پرداختهای پیشرفت کار
progress payments
U
پرداختهای موقت یا علی الحساب
progress payments
U
پرداخت براساس پیشرفت کار
progress payments
U
پرداخت تدریجی
progress report
U
گزارش پیشرفت کار
progress reporting
U
گزارش پیشرفت کار
daily progress report
U
گزارش روزانه پیشرفت کار
heavy fighting is in progress
U
جنگ سختی جریان
weekly progress report
U
گزارش هفتگی کار
heavy fighting is in progress
U
دارد
Making fast progress.
U
سریع ترقی کردن
construction work in progress
U
هزینه ساختمانهای نا تمام
labor augmenting tednological progress
U
پیشرفت تکنولوژی کارافزا
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress .
U
ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com