English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
profit margins U درصد سود از فروش خالص
profit margins U حاشیه سود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
margins U سود ناخالص
margins U میزان سود سهام
margins U حاشیهای
margins U جنبی
margins U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margins U مشخص کردن اندازه و حاشیه
margins U حاشیه
margins U کنار
margins U مرز
margins U مابه التفاوت
margins U بودجه احتیاطی
margins U حد
margins U اندک حاشیه دار کردن
margins U لبه
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margins U زمان یا فضای اضافی
margins U کناره
margins U تفاوت
margins U سود ناویژه
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
it did not profit me U مرا سودمند نبود
for-profit <adj.> U تجاری
for-profit <adj.> U تجارتی
for-profit <adj.> U بازرگانی
to profit from something U سود بردن از چیزی
to his own profit U بفایده خودش
she your profit with him U سودخودرابا اوتقسیم کنید
just profit U سود منصفانه
just profit U سود عادلانه
it did not profit me U فایدهای بمن نرساند
what will it profit you U چه سودی برای شما خواهدداشت
profit U نفع
profit U سود بردن منفعت کردن
profit U منفعت
profit U فایده
profit U سود
profit U عایدی داشتن
profit U سود بردن
profit U فایده منفعت
profit U مزیت
profit U فایده رساندن
profit U منفعت بردن
profit U برتری
reasonable profit U منفعت عقلایی
retained profit U سود تقسیم نشده
profit and loss U سود و زیان
pure profit U سود خالص
profit tax U مالیات بر سود
profit motive U انگیزه سود
profit maximization U به حداکثر رسانیدن سود
profit centre U واحد دخل و خرج کننده
profit centre U مرکز سود
profit cannibalism U افراط در تخفیف و ارزان فروشی
profit and loss a U حساب سودوزیان
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
to profit by the accasion U موقع را مغتنم شمردن
profit-taking U فروشسهام
What was your net profit? U خرج دررفته چقدر منفعت کردی ؟
interest profit U عایدی حاصل از بهره
profit-making U درآمدزائیکردن
non-profit-making U غیرانتفاعی
yearly profit U سود سالانه
to profit by the accasion U از موقع استفاده کردن
to make a profit U منفعت کردن
to make a profit U سود بردن
thoughtful of profit U سود
thoughtful of profit U در فکر
taxable profit U سود مشمول مالیات
target profit U سود مطلوب
target profit U سود مورد نظر
undivided profit U سود تقسیم نشده
accumulated profit U پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
profit sharing U سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
best profit output U محصول در بیشترین مقدارسود
best profit output U profit best
best profit point U نقطه بیشترین مقدار سود
best profit point U best
contingent profit U منفعت احتمالی
contingent profit U سود اتفاقی
corporate profit U سود شرکت سهامی
distributed profit U سود توزیع شده
distributed profit U سود تقسیم شده
anticipated profit U سود مورد انتظار
accounting profit سود از دیدگاه حسابداری
accounting profit U سود حسابداری
profit margin U حاشیه سود
profit margin U درصد سود از فروش خالص
profit-sharing U سهم کارگران از سود
profit-sharing U تسهیم در سود
profit-sharing U مشارکت در سود
profit-sharing U سهیم کردن کارگر در سودکارخانه
profit sharing U سهم کارگران از سود
profit sharing U تسهیم در سود
profit sharing U مشارکت در سود
make a profit U سود بردن
economic profit U سود اقتصادی
normal profit U سود متعارف
normal profit U سود عادی
operating profit U سود عملیاتی
operating profit U سود ناخالص
principal and profit U مایه و سود
profit and loss U حساب سود وزیان
net profit U سود ویژه
net profit U سود خالص
maximum profit U حداکثر سود
loss of profit U عدم النفع
excess profit U سود اضافی
gross profit U سود ناخالص
pre tax profit U سود قبل از پرداخت مالیات
falling rate of profit U نرخ نزولی سود
profit and loss account U حساب سود و زیان
short run profit U سود در کوتاه مدت
undistributed corporate profit U سود تقسیم نشده شرکتها
wage profit ratio U نسبت دستمزد به سود
I made a decent profit. U سود خوبی بر دم
Did you make any profit in this deal ? U آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
I made a lot of profit in the deal . U دراین معامله فایده زیادی بردم
I shall personally undertake tht you make a profit. U من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com