Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
producers cooperative company
U
شرکت تعاونی تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cooperative company
U
شرکت تعاونی
consumers cooperative company
U
شرکت تعاونی مصرف
producers
U
تولید کننده مولد
producers
U
تولید کننده
producers
U
سازنده
producers
U
مولد
producers
U
عمل اورنده سازنده باراورنده
producers
U
تولیدکننده
producers
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producers
U
فراورگر
producers
U
ژنراتور
producers
U
فراور
cooperative
U
تعاونی
cooperative
U
شرکت تعاونی
cooperative
U
وابسته به تشریک مساعی
producers association
U
انجمن تولید کنندگان
cooperative network
U
شبکه همیاری
cooperative work
U
کار مشترک
cooperative therapy
U
درمان تعاونی
cooperative society
U
شرکت تعاونی
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
cooperative work
U
همکاری مشترک
cooperative processing
U
سیستمی که در آن یک یا چند کامپیوتر در یک شبکه توزیع شده می توانند بخشی از برنامه یا کار یا مجموعهای از داده ها را اجرا کنند
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
Two is company , three is none .
<proverb>
U
دو نفر تعاون ,سه نفر تفرقه .
to keep company
U
باهم امیزش کردن
in company with
U
باتفاق
in company with
U
همراه
in company
U
باجمع
to keep company
U
باهم بودن
to keep company with
U
همراه بودن با
to w up a company
U
امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
Come along and keep me company.
U
بامن بیا تا تنها نباشم
in company
U
درجمعیت
company
U
مصاحبت کردن با
company
U
جمعیت
company
U
همراه
company
U
تجارتخانه
company
U
گروهان
company
U
کمپانی
company
U
گروهان همراه کسی رفتن
company
U
شریک
company
U
دسته هیئت بازیگران
company
U
انجمن
associated company
U
شرکت وابسته
company
U
شرکت
associated company
U
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
in company
U
دسته جمعی
company
U
گروه
shipping company
U
شرکت کشتی رانی
shipping company
U
شرکت کشتیرانی
subsidiary company
U
شرکت فرعی
stock company
U
شرکت سهامی
software company
U
شرکت نرم افزاری
to part company with any one
U
رفاقت را با کسی بهم زدن
proprietary company
U
شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
supply company
U
شرکت تامین کننده
private company
U
شرکت خصوصی
proprietary company
U
شرکت خصوصی
separate company
U
گروهان مستقل
service company
U
گروهان خدمات
ship's company
U
پرسنل ناو
ship's company
U
خدمه ناو
shipping company
U
شرکت حمل و نقل
to break company
U
جدایی کردن
to keep a person company
U
پیش کسی بودن وبا او وقت گذراندن
to have a holding in a company
U
در شرکتی دارائی سهام داشتن
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
directorate
[of a company]
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
aircraft company
U
شرکت ساخت هواپیما
[اقتصاد]
Company town
U
شهرک کارگران
offshore company
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
to join company with somebody
U
به کسی ملحق شدن
[همراه کسی شدن]
to overcapitalize a company
U
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
to request the company of:
U
حضور کسی را خواستن
trading company
U
شرکت تجارتی
directorate
[of a company]
U
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
trust company
U
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
unlimited company
U
شرکت با مسئولیت نامحدود
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
He is a new face in the company .
U
چهره تازه ای درشرکت است
He has no influence in this company .
U
دراین شرکت کاره ای نیست
That evening we had company .
U
آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
What's your insurance company?
U
شرکت بیمه شما کدام است؟
to shake up
[a company]
<idiom>
U
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
company union
U
اتحادیه شرکت
company funds
U
اعتبارات گروهانی
controlling company
U
holdingcompany
mutual company
U
شرکت تعاونی
dissolution of a company
U
انحلال شرکت
winding up of a company
U
انحلال شرکت
doctor to the company
U
پزشک شرکت
electric company
U
شرکت برق
company commander
U
فرمانده گروهان
finance company
U
شرکت تامین مالی
finance company
U
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
fire company
U
شرکت اتش نشانی
commercial company
U
شرکت تجاری
controlling company
U
موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
company grade
U
در رده گروهان
company team
U
تیم مرکب
company team
U
تیم گروهانی
company secretary
U
منشی شرکت
company secretary
U
مسئول مالی و حقوقی شرکت
company seal
U
مهر شرکت
company network
U
شبکه شرکت
company network
U
شبکه همکار
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
company law
U
قوانین شرکت
controlled company
U
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
company grade
U
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
growth company
U
شرکت در حال گسترش
carrier company
U
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
holding company
U
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
incorporated company
U
شرکت ثبت شده
insurance company
U
شرکت بیمه
invalidation of company
U
بطلان شرکت
article of a company
U
اساسنامه شرکت
affiliated company
U
شرکت وابسته
acting company
U
شرکت عامل
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
public company
U
شرکت سهامی عام
liquidation of company
U
تصفیه امور شرکتها
parent company
U
شرکت مادر
branch of a company
U
شعبه شرکت
parent company
U
شرکت اصلی
headquarters company
U
گروهان قرارگاه
headquarters company
U
گروهان ارکان
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding company
U
شرکت مرکزی
holding company
U
شرکت مالک
holding company
U
شرکت صاحب سهم
holding company
U
شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
کمپانی مسلط
holding company
U
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
a company of good standing
U
شرکتی با اعتبار
letter-box company
U
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
joint-stock company
U
شرکت سهامی
Iran Carpet Company
U
شرکت سهامی فرش ایران
computer leasing company
U
شرکت اجاره دهنده کامپیوتر
extend the life of the company
U
امتداد مدت شرکت
terminal service company
U
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
head office of company
U
مرکز اصلی شرکت
standard oil company
U
شرکت نفت استاندارد
standard oil company
U
استاندارد اویل کمپانی
quasi public company
U
شرکت نیمه دولتی
joint stock company
U
شرکت سهامی
limited liability company
U
شرکت با مسئولیت محدود
part company with a person
U
رفاقت را با کسی بهم زدن
unlimited liability company
U
شرکت تضامنی
non-resident company
[British E]
U
شرکت غیر ساکن
The hell with the company (office).
U
گور بابای شرکت ( اداره )
Our company has some pecuniary difficulties .
U
شرکت ما گرفتاریهای مالی پیدا کرده است
computer serrices company
U
شرکت خدمات کامپیوتری
Our company is oprerating in several countries .
U
شرکت ما درچندین کشور عمل می کند
limited liability company
U
شرکت با مسئوولیت محدود
To lay the foundation of a company.
U
پایه واساس شرکتی راریختن
We have no vacant position ( opening ) in this company .
U
دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
private joint stock company
U
شرکت سهامی خاص
employer's liability insurance company
U
شرکت بیمه
public joint stock company
U
شرکت سهامی عام
He has a poor service record in this company.
U
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
We dont have qualified personnel in this company.
U
دراین شرکت آدم حسابی نداریم
This company guarantees prompt delivery of goods.
U
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
Saving your presence . present company excepted .
U
بلانسبت شما !
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com