English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
procedure declaration U اعلان رویه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
declaration U بیان
declaration U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
declaration U عبارتی در برنامه به کاپایلر یا مفسر حالت
declaration U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declaration U عرضحال
declaration U اعلامیه دادخواست
declaration U افهار افهارنامه اعلان
declaration U افهارنامه
declaration U اعلامیه اعلام
declaration U اعلان
declaration U افهار
declaration U اعلامیه
declaration U اعلام
declaration U بیانیه
declaration of intention U درخواست تابعیت
declaration of intention U افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
declaration of interest U اعلام بهره
declaration of neutrality U اعلان بیطرفی
declaration of trust U افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
declaration of indulgence U اعلام ازادی دینی
customs declaration U افهار نامه گمرکی
custom's declaration U باشد
custom's declaration U قد شده است
balfour declaration U ر شد
array declaration U اعلان ارایه
declaration of bankruptcy U اعلان ورشکستگی
declaration of war U اعلان جنگ دادن
declaration of war U اعلان جنگ
customs declaration U اظهار نامه گمرکی
unilateral declaration U بیانیه یک جانبه
tripartite declaration of 0 U اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
macro declaration U درشت اعلان
joint declaration U بیانیه مشترک
implicit declaration U کنایه
declaration statement U جمله تعریفی
declaration statement U حکم اعلانی
declaration of the rights of man U اعلامیه حقوق بشر
universal declaration of human rights U اعلامیه جهانی حقوق بشر
procedure U دستورالعمل
procedure U طرزکار
procedure U پردازه
procedure U اقدام
procedure U طرز
procedure U فرابرش
procedure U ایین کار روش کار
procedure U شیوه
procedure U روش شیوه
procedure U روال
procedure U رویه طریقه فرایند
procedure U پروسه
procedure U بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
procedure U روش کار
procedure U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
procedure U رویه
procedure U طرز عمل
procedure U روش
procedure U نحوه عمل
procedure U روش وطرز عمل
procedure U روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
procedure U ایین دادرسی
procedure U روند
pure procedure U رویه جامع
procedure word U کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
procedure turn U دور زدن برای برگشتن در مسیر
procedure turn U دور زدن برای تغییر مسیرهواپیما
procedure sign U علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
procedure message U پیام عادی
procedure oriented U رویه گرا
procedure message U پیام معمولی
recovery procedure U رویه ترمیمی
procedure checklist U ایجادکنندهلیستتنظیم
[procedure of] solution U راه حل
rules of procedure U نظامنامه داخلی
rules of procedure U قوانین مربوط به روش جاری
rules of procedure U روش جاری
regular procedure U اقدام قانونی
recursive procedure U رویه بازگشتی
procedure manual U کتاب راهنمای رویهای
procedure division U یکی از چهار قسمت اصلی برنامه کوبول
illegal procedure U خطای تیم مهاجم
endorcement procedure U شیوه اجرا
code of procedure U قانون ایین دادرسی
court procedure U محاکمه
control procedure U رویه کنترل
code of procedure U قانون اصول محاکمات
codress procedure U روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
civil procedure U ایین دادرسی مدنی
civil procedure U اصول محاکمات حقوقی
cataloged procedure U رویه فهرست بندی شده
in stream procedure U رویه با مسیل
inquisitorial procedure U دادرسی با شکنجه و سخت گیری
law of procedure U قانون ائین دادرسی
it was an incorrect procedure U یک اقدام غلطی بود
it was an incorrect procedure U جریانش درست نبود
legal procedure U محاکمه
legal procedure U دادرسی
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
civil procedure code U قانون ایین دادرسی مدنی
input output procedure U رویه ورودی- خروجی
principle of criminal procedure U اصول محاکمات جزائی
principle of criminal procedure U ایین دادرسی کیفری
root canal procedure U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure U روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
root canal procedure U عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
procedure oriented language U زبان رویه گرا
law of criminal procedure U ائین دادرسی کیفری
the low of criminal procedure U قانون اصول محاکمات جزایی
law of civil procedure U ائین دادرسی مدنی
Act according to the previous procedure. U بترتیب گذشته عمل کنید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com