Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
primary colour
U
رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
a horse of another colour
[different colour]
U
مطلبی دیگر
a horse of another colour
[different colour]
U
موضوع علیحده
colour
U
انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند
colour
U
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour
U
میزان خالص بودن سیگنال رنگ
colour
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colour
U
کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
colour
U
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colour
U
احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود
off colour
U
بی حال
off colour
U
کسل
off-colour
U
بی حال
off-colour
U
کسل
colour
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour
U
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colour
U
فام
colour
U
رنگ
colour
U
بشره
colour
U
تغییر رنگ دادن
colour
U
رنگ کردن
colour
U
ملون کردن
colour
U
رنگامیزی
colour
U
رنگزدن
colour
U
شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
colour
U
دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
colour
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colour
U
سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
colour
U
جدول شماره هایی که ویندوز
Wherever you go the sky has the same colour .
<proverb>
U
به هر کجا که روى آورى آسمان همین رنگ است .
dead colour
U
رنگ دست اول
colour box
U
جعبه رنگ
colour bearer
U
پرچم دار
adjective colour
U
زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
achromatic colour
U
رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود
There is no colour beyond black .
<proverb>
U
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
colour-coded
U
کدگذاریاز طریقرنگ
colour supplement
U
مجلهرایگانو ضمیمهروزنامهدر بریتانیا
dust colour
U
خاکی
level colour
U
رنگ یکدست یا یکنواخت
high colour
U
خجالت
high colour
U
سرخی
ground colour
U
رنگ زمینه
flesh colour
U
رنگ بشره
flesh colour
U
رنگ بدنی
flat colour
U
رنگ نازک مستوی
flat colour
U
رنگ تخت
false colour
U
رنگ مصنوعی
false colour
U
فیلم رنگی مصنوعی
oil colour
U
رنگ روغنی
dead colour
U
رنگ ضعیف
colour scheme
U
چینشرنگیکمکان
water colour
U
نقاشی ابرنگی
water colour
U
رنگاب
water colour
U
ابرنگ
to change colour
U
رنگ برنگ شدن
to change colour
U
تغییر رنگ دادن
scheme of colour
U
طرح رنگ
scheme of colour
U
رنگ بندی
saturated colour
U
که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
saturated colour
U
رنگهای روشن
rose colour
U
رنگ گلی
local colour
U
نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
colour chart
U
نموداررنگ
colour control
U
کنترلرنگ
colour fast
U
دارایرنگثابت
colour blindness
U
کوررنگی
colour blind
U
کوررنگ
colour bar
U
تبعیضقائلشدنبر مبنایرنگپوست-نژادپرست
colour filter
U
فیلتررنگ
colour display
U
نمایشرنگ
bishop of the wrong colour
U
فیل بد رنگ شطرنج
colour of waste water
U
رنگ فاضلاب
light source colour
U
رنگ منبع نور
hair colour
[British]
U
رنگ مو
colour television camera
U
صفحهرنگیدوربین
colour selection filter
U
فیلترجداکنندهرنگ
colour hard copy device
U
اسباب نسخه چاپی رنگی
liquid crystal display colour pigmented
U
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
primary needs
U
نیازهای نخستین
primary
U
اولیه
primary
U
ابتدایی مقدماتی
primary
U
نخستین
primary
U
ورودی
primary
U
اصلی
primary
U
عمده
primary
U
مقدماتی نخستین
primary
U
ابتدایی
primary
U
مقدماتی اصلی
primary
U
کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary
U
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary
U
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary
U
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary
U
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary
U
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary
U
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary
U
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary
U
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary treatment
U
تصفیه نخستین
primary track
U
شیار اصلی
primary track
U
شیار اولیه
primary tenses
U
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary reinforcement
U
تقویت نخستین
primary structure
U
ساختمان اولیه
primary structure
U
ساختمان اصلی
primary reinforcer
U
تقویت کننده نخستین
primary standard
U
استاندارد اولیه
primary storage
U
حافظه اولیه
primary storage
U
انباره اولیه
primary treatment
U
پاکسازی نخستین
primary memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary winding
U
سیم پیچ ورودی
primary mirror
U
آئینهابتدائی
primary marshalling
U
راهاولیه
primary covert
U
پرهایاولیه
primary accused
U
متهم اصلی
white primary
U
اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary material
U
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
primary root
U
ریشهاولیه
primary zones
U
نواحی نخستین
primary wire
U
سیم ورودی
primary reciever
U
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary school
U
دبستان
primary center
U
مرکز اولیه
primary circuit
U
مدار ورودی
primary cluster
U
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance
U
شناختهای اولیه
primary cognizance
U
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil
U
پیچک راه انداز
primary colors
U
رنگهای نخستین
primary colors
U
رنگهای اصلی
primary consumers
U
مصرف کنندگان نخستین
primary current
U
جریان ورودی
primary drive
U
سائق نخستین
primary electron
U
الکترون اولیه
primary center
U
مرکز عمده
primary cell
U
پیل ساده
primary schools
U
دبستان
primary colours
U
رنگهای اصلی
primary education
U
اموزش ابتدایی
grounded primary
U
مدار ورودی زمینی
primary gain
U
بهره اصلی بیماری
primary alcohol
U
الکل 1 درجه
primary alcohol
U
الکل نوع اول
primary amentia
U
نقص عقل نخستین
primary anxiety
U
اضطراب نخستین
primary armament
U
جنگ افزار اصلی
primary body
U
جسم اولیه
primary carbon
U
کربن 1 درجه
primary carbon
U
کربن نوع اول
primary emission
U
صدور اولیه
primary motivation
U
انگیزش نخستین
primary personality
U
شخصیت نخستین
primary planets
U
سیارات عمده
primary planets
U
سیارات کبار
primary position
U
موضع اصلی
primary position
U
موضع ابتدایی
primary processes
U
فرایندهای نخستین
primary productivity
U
فراوردگی نخستین
primary products
U
محصولات اولیه
primary products
U
محصولات پایه
primary products
U
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary mission
U
ماموریت اصلی
primary investment
U
سرمایه گذاری اولیه
primary interest
U
مسئولیت اصلی
primary inputs
U
دادههای اولیه
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary interest
U
هدف توجه اصلی
primary inputs
U
نهادههای اولیه
primary industries
U
صنایع اولیه
primary hypertension
U
افزایش اولیه فشار خون
primary masses
U
نقاط مادی اولیه
primary group
U
گروه نخستین
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
net primary production
U
تولید خالص نخستین
gross primary product
U
تولید ناخالص نخستین
primary mental abilities
U
تواناییهای عقلی نخستین
primary cosmic rays
U
تابش کیهانی
primary cosmic rays
U
پرتو کیهانی
to act through primary agents
U
به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
primary mental deficiency
U
عقب ماندگی ذهنی نخستین
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
primary consumers: herbivores
U
گیاهخواران
primary consumers: herbivores
U
مصرفکنندهاولیه
middle primary covert
U
پرهایاولیهمیانی
primary storage unit
U
واحد انبارش اولیه
primary process thinking
U
اندیشیدن در فرایند نخستین
primary diagonal
[matrix]
U
قطر اصلی
[ریاضی]
primary standard grade
U
خلوص استاندارد اولیه
primary vowel sounds
U
صداهای اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com