Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
power consumption
U
مصرف قدرت
power consumption
U
مصرف برق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hunger for power
[craving for power]
U
میل شدید به قدرت
consumption
U
صرف
overall consumption
U
مصرف کل
consumption
U
سوختن
consumption
U
زوال
consumption
U
مرض سل
consumption
U
مصرف
consumption economies
U
صرفه جوئیهای مصرفی
consumption diseconomies
U
زیانهای مصرفی
consumption credit
U
اعتبار مصرفی
consumption expenditures
U
هزینههای مصرفی
consumption function
U
تابع مصرف
consumption lending
U
وام مصرفی
consumption rate
U
نواخت مصرف
consumption rate
U
میزان مصرف
energy consumption
U
مصرف انرژی
consumption rate
U
اهنگ مصرف
consumption schedule
U
جدول مصرف
consumption theory
U
نظریه مصرف
consumption goods
U
کالاهای مصرفی
domestic consumption
U
مصرف خانگی
present consumption
U
مصرف حال
conspicuious consumption
U
بکار برده شد
rival consumption
U
مصرف رقابتی
present consumption
U
مصرف جاری
aggregate consumption
U
مصرف کل
autonomous consumption
U
مصرف مستقل
rate of consumption
U
نرخ مصرف
capital consumption
U
مصرف سرمایه
transitory consumption
U
مصرف گذرا
transitory consumption
U
مصرف انتقالی
productive consumption
U
مصرف مولد
private consumption
U
مصرف خصوصی
conspicious consumption
U
مصرف تجملی
conspicuious consumption
U
مصرف تجملی
conspicuious consumption
U
مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
unproductive consumption
U
مصرف غیر مولد
unproductive consumption
U
مصرف بیهوده
smoke consumption
U
دودگیری
gasoline consumption
U
مصرف بنزین
irrigation consumption
U
مصرف ابیاری
internal consumption
U
مصرف داخلی
industrial consumption
U
مصرف صنعتی
induced consumption
U
مصرف تشویقی
induced consumption
U
مصرف القائی
indirect consumption
U
مصرف غیر مستقیم
optional consumption
U
مصرف اختیاری
home consumption
U
مصرف خانگی
home consumption
U
مصرف داخلی
fuel consumption
U
مصرف سوخت
mass consumption
U
مصرف انبوه
per capita consumption
U
مصرف سرانه
nonrival consumption
U
مصرف غیر رقابتی
permanent consumption
U
مصرف دائمی
national consumption
U
مصرف ملی
consumption history
U
شرح حال مصرف کالائی خاص
mass consumption
U
مصرف کلان
maximal oxygen consumption
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
age of mass consumption
U
عصر مصرف انبوه
per capita water consumption
U
مصرف سرانه اب
income consumption curve
U
منحنی درامد
income consumption curve
U
مصرف
total consumption burner
U
مشعل تمام مصرف کن
specific fuel consumption
U
مصرف سوخت ویژه
price consumption curve
U
منحنی قیمت مصرف
durable consumption goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
consumption possibility line
U
حد مصرف
consumption possibility line
U
خط امکانات مصرف
high mass consumption
U
مصرف انبوه
The consumption of suger has gone up this year .
U
مصرف شکرامسال با لارفته است
This sort of propaganda is for home consumption
U
این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
brake specific fuel consumption
U
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
post war consumption functions
U
توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
maximal oxygen consumption per minute
U
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
power 0
U
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
to the power of
[three]
U
به توان
[سه]
[ریاضی]
will power
<idiom>
U
قدرت
e. power
U
قوه مجریه
e. power
U
نیروی اجرایی
p in power to do something
U
عدم نیروبرای کردن کاری
outside power
U
جریان خارجی
power
[over somebody/something]
U
قدرت
[ بر کسی یا چیزی]
power
U
توان
[ریاضی]
power up
U
برق
i did all in my power
U
انچه در توانم بود کردم
power i
U
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
in power
U
دارای اختیارات
power down
U
قطع برق خاموش کردن
power on
U
روشن کردن
in power
U
صاحب مقام
power
U
قوه
[ریاضی]
power saw
U
اره ماشینی
power down
U
قطع نیرو
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power up
U
روشن کردن
power saw
U
دستگاه اره
power
U
حداکثر تلاش در کمترین زمان
power
U
دولت
power
U
راندن
power
U
قوه
power
U
انرژی
power
U
قوه یا توان
will-power
U
قدرت اراده
will-power
U
عزم راسخ
power
U
اقتدار و اختیار
useful power
U
قدرت مفید
useful power
U
توان مفید
will to power
U
قدرت خواهی
will-power
U
اراده
will-power
U
تصمیم
power
U
توانایی
power
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
U
حذف توان کامپیوتر
power
U
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
power
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power
U
توان از دست رفته
power
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power
U
شدت
power
U
قدرت نیرو
power
U
خاموش کردن یک وسیله
power
U
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power
U
توان
power
U
اقتدار سلطه نیروی برق
power
U
قدرت دیدذره بین
power
U
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power
U
زور بکاربردن
power
U
برقی
power
U
قدرت
power
U
توان برقی
power
U
نیرو
power
U
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power
U
برق
power
U
توان نیرو
power
U
برتری
power
U
درشت نمایی قدرت دوربین
power
U
زور
power
U
دستگاه برقی
peak power
U
بار خارجی بیشینه
power outege
U
قطع قدرت
power level
U
تراز توان
power cut
U
قطع برق
power of the keys
U
اختیارات کلیسای پاپ
power outege
U
قطع برق
power jack
U
جک
power pack
U
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
power failure
U
قطع برق
power of production
U
نیروی تولید
power installation
U
تاسیسات جریان قوی
power approach
U
تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
power loss
U
اتلاف توان
police power
U
دادگاه پلیس
power of reservation
U
حق اعتراض
power blackout
U
رفتن برق
power amplifier
U
تقویت کننده قدرت
power of reservation
U
حق نگهداری وذخیره کردن
police power
U
نیروی انتظامی
police power
U
نیروی پلیس
power mower
U
چمن زن یا علف چین موتوری
power meter
U
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mains
U
شبکه نیرو
power mains
U
شبکه جریان قوی
power loss
U
گمگشتگی قدرت
power loss
U
تلف قدرت
power law
U
قانون توانی
power block
U
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
power function
U
این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function
U
تابع توان
power dissipation
U
اتلاف قدرت
power fuel
U
سوخت
power forward
U
مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power distribution
U
پخش قدرت
power forward
U
فوروارد قوی
power form
U
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power dive
U
شیرجه رفتن هواپیما
power dive
U
شیرجه
power factor
U
ضریب قدرت
power dive
U
با استفاده از نیروی موتور طیاره
power factor
U
ضریب توان
power endurance
U
توان استقامت
power cut
U
خاموشی
power blackout
U
قطع برق
power circuit
U
مدار توان
power failure
U
خاموشی
power blower
U
دمنده برقی
power house
U
کارخانه برق
power head
U
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power brake
U
ترمز سروو
power cable
U
کابل قدرت
power cable
U
کابل جریان قوی
power head
U
سر موتور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com