Perdic | post position | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	post position U	محل اسب در شروع

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U	دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
Other Matches

	position U	مقام یافتن سمت
	position U	منصب
	position U	قراردادن یاگرفتن
	position U	وضعیت
	position U	مقام
	position U	جایگاه
	position U	مرتبه مقام
	position U	شغل
	position U	نهش
	position U	وضعیت موضع
	position U	وضع
	position U	موقعیت
	on position U	وضعیت وصل
	position U	موضع
	position U	محل چیزی
	position U	قرار دادن چیزی در محل خاص
	position U	مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
	position U	وضع چگونگی
	position U	محل
	position U	جا
	position U	نظریه
	position U	شغل رسمی
	position U	موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
	position U	شکل موقعیت
	position U	قراردادن امورات مربوط به وفایف
	position U	مقام شغل سازمانی
	position U	حالت محل سازمانی
	position U	مستقرشدن یاکردن
	t position U	حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
	y position U	حالت- ایگرگ
	to be in a position to do something U	موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
	position U	بردار مکان [ریاضی]
	an a for a position U	درخواست دهنده برای کار
	float into position U	غوطه ور شدن
	float into position U	شناور شدن
	fist position U	وضع و حالت مشت
	firing position U	موقعیت احتراق
	firing position U	موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
	firing position U	موضع تیر
	position control U	پیچ مرکز گذار
	ordinal position U	جایگاه ترتیبی
	position correction U	تصحیحات موضعی
	position defense U	دفاع موضعی
	position defense U	دفاع یا پدافندثابت
	ground position U	نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
	ground position U	ایستگاه زمینی
	gearbox position U	وضعیت جعبه دنده
	free position U	روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
	steering position U	wheelhouse
	financial position U	وضعیت مالی
	final position U	وضعیت نهایی
	drilling position U	وضعیت مته کاری
	drilling position U	مکان مته کاری
	duty position U	شغل
	duty position U	شغل ارجاعی
	duty position U	محل شغلی
	egg position U	حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
	electrode position U	رسوبگیری الکتروشیمیایی
	fencing position U	گارد شمشیرباز
	endo position U	موقعیت اندو
	equilibrium position U	وضع تعادل
	estimated position U	نقطه تخمینی
	estimated position U	نقطه براوردی
	extreme position U	وضعیت نهایی
	extreme position U	واقع درمنتهاالیه
	neutral position U	محل بی اثر
	position finding U	موقعیت یابی
	position habit U	عادت مکانی
	position buoy U	بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
	kneeling position U	وضعیت به زانو
	lattice position U	محل شبکه
	layig up position U	موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
	line of position U	خط موقعیت
	lucena position U	پوزیسیون لوسنا در اخر بازی رخ و پیاده شطرنج
	measuring position U	محل سنجش
	men of position U	صاحبان مقام
	meta position U	محل متا
	kilian position U	وضع ایستادن دواسکیت بازرقصنده درکنار هم
	key position U	شغل حساس
	ideal position U	پوزیسیون ارمانی شطرنج
	ideal position U	وضعیت ایده ال
	idle position U	وضعیت ساکن
	idle position U	حالت سکون
	illegal position U	پوزیسیون غیر قانونی شطرنج
	in a stooping position U	خمیده
	in a stooping position U	دولا
	key position U	موضع حساس و مهم
	monopoly position U	موقعیت انحصاری
	neotral position U	وضع بدن عمود بر سطح مسیر
	para position U	محل پارا
	pinning position U	نزدیک به ضربه شدن
	position angle U	زاویه ارتفاع جسم
	ground position U	در خاک نشستن
	position angle U	زاویه تراز
	position area U	منطقه مواضع
	position buoy U	بویه موقعیت
	ground position U	موقعیت زمینی
	ortho position U	محل ارتو
	he is unworthy of his position U	شایسته مقام خود نیست
	holding position U	وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
	neutral position U	وضعیت بی باری
	neutral position U	وضعیت خنثی یا خلاص حالت خلاص یا بی باری
	no wind position U	اخرین محل هواپیما
	no wind position U	محل نهایی هواپیما
	occupation of position U	اشغال موضع
	occupation of position U	اشغال موضع کردن
	offhand position U	حالت ایستاده در تیر اندازی
	ideal position U	پوزیسیون ایده ال
	forward position U	موقعیت رو به جلو
	lotus position U	چمباتمه لوتوسی
	lotus position U	جاگیری لوتوسی
	winning position U	پوزیسیون برنده
	wing position U	وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
	waiting position U	ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
	validated position U	شغل بلاتصدی سازمانی
	validated position U	محل سازمانی خالی
	unit position U	مکان واحد
	to seek a position U	نظر خواستن
	to seek a position U	مشورت کردن
	to seek a position U	جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
	switch position U	موضع دفاعی بینابین
	switch position U	موضع رابط دفاعی
	supplementary position U	موضع یدکی
	supplementary position U	موضع تکمیلی
	steinitz position U	پوزیسیون اشتاینیتسی
	starting position U	وضعیت راه اندازی
	arm position U	موقعیتبازو
	document-to-be-sent position U	موقعیتفرستادنمدارک
	pole position U	آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
	pole position U	جلوتر از همه در صف [مسابقه]
	shooting position U	حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
	position vector U	بردار مکان [ریاضی]
	This position is much too small for me . U	این سمت برای من خیلی کوچک است
	He has not enough experience for the position. U	برای اینکار تجربه کافی ندارد
	tuck position U	موفقیتجمعشده
	straight position U	فرم مستقیم
	position of the ligament U	طرزقراگیریرباط
	position marker U	نشانگرموقعیت
	pike position U	وضعخمشدنبدنشکل7باپاها
	leg position U	مدلپا
	starting position U	وضعیت صفر
	stag position U	پاباز در هوا
	ready position U	وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
	ready position U	حاضربه تیراندازی
	ready position U	حالت حاضر به تیر
	punch position U	محل منگنه
	punch position U	موضع منگنه
	prone position U	حالت درازکش
	prone position U	وضعیت درازکش
	print position U	موقعیت چاپ
	primary position U	موضع ابتدایی
	primary position U	موضع اصلی
	predicament position U	بخطر افتادن
	position warfare U	نبرد موضعی
	position warfare U	جنگ موضعی
	position response U	پاسخ مکانی
	position of attention U	حرکات و احترامات نظامی
	position light U	علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
	print position U	مکان چاپ
	reclining position U	حالت غنوده
	referee's position U	خاک شدن در کشتی
	stag position U	وضع پاهای باز
	squatting position U	وضعیت چمباتمه در تیراندازی
	sitting position U	وضعیت نشسته
	sign position U	موقعیت علامت
	sign position U	مکان علامت
	sign position U	موضوع علامت
	set position U	اماده در نقطه اغاز
	selection of position U	انتخاب موضع
	screen position U	مکان صفحه
	rigging position U	وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
	rest position U	وضعیت ساکن
	rest position U	موقعیت سکون
	rest position U	استراحتگاه
	response position U	مکان جواب
	repetition of position U	تکرار وضعیت
	reference position U	محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
	referee's position U	اعلام کشتی در خاک از سوی داور
	position indicator U	شاخص نماها
	assumed position U	موضع فرضی
	battle position U	محل ناو در دریا
	secondary position U	موضع فرعی
	central position U	وضعیت مرکزی
	circle of position U	دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
	alternate position U	موضع فرعی
	comma position U	وضع بدن در پیچ زدن
	commitment position U	نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
	alternate position U	موضع یدکی
	all position welding U	جوشکاری دو طرفه
	air position U	موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
	central position U	قرارگاه مرکزی
	break off position U	نقطه قطع درگیری
	assumed position U	موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
	attack position U	موضع تک
	axial position U	وضعیت محوری
	axial position U	حالت محوری قرارگاه محوری
	benzylic position U	موقعیت بنزیلی
	bit position U	موقعیت ذره
	secondary position U	موضع یدکی
	blocking position U	موضع سد کننده