Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
post dating an instrument
U
تاریخ مقدمی را در سند قیدکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dating
U
قرار عشقی
carbon dating
U
اندازهگیریسنچیزیبااستفادهازمیزانرادیواکتیویتهآن
dating nail
U
پرچزماندار
dating rugs
[antique]
U
فرش عتیقه
[قدیمی]
instrument
U
وسیله دوربین یا زاویه یاب
instrument
U
الات دقیق
instrument
U
الات اندازه گیری
instrument
U
وسیله
instrument
U
سند
instrument
U
مستند
instrument
U
الت
instrument
U
اسباب
instrument
U
ادوات
instrument
U
وسیله سند
instrument
U
ابزار
instrument
U
دستگاه
instrument
U
حربه
d.c. instrument
U
دستگاه اندازه گیری جریان دائم
instrument
U
آلت دست
instrument
U
اپارات وسیله دستگاه اندازه گیری
instrument autotransformer
U
ترانسفورماتور اندازه گیری
instrument of assignment
U
سند واگذاری
instrument landing
U
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
instrument landing
U
فرود کور
instrument board
U
تخته فرمان
instrument board
U
تابلوی وسائل اندازه گیری
instrument direction
U
سمت اندازه گیری شده
instrument direction
U
سمت زاویه یاب
instrument fkight
U
پرواز کور
instrument flight
U
پرواز کور
instrument flight
U
پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
instrument lamp
U
لامپ سنجه ها
instrument of assignment
U
سند انتقال
mathematical instrument
U
اسباب نگاره کشی
credit instrument
U
ابزار اعتباری
damping of instrument
U
خفیدگی سنجه
drawing instrument
U
وسایل نقشه کشی
drawing instrument
U
وسایل رسم فنی
musical instrument
U
الت موسیقی
musical instrument
U
ساز
dynamometer instrument
U
توان سنج برقی
electrostatic instrument
U
دستگاه اندازه گیری الکترواستاتیکی
final instrument
U
معادل act final
induction instrument
U
دستگاه القائی
induction instrument
U
دستگاه اندازه گیری القائی
industrial instrument
U
دستگاه اندازه گیری صنعتی
dashboard instrument
U
سنجههای داشبورد
credit instrument
U
اسناد اعتباری
table instrument
U
وسیله رومیزی
percussion instrument
U
الات موسیقی ضربی
instrument cluster
U
ابزارچندشاخه
recording instrument
U
دستگاه ضبط
instrument unit
U
واحدلوازم
null instrument
U
دستگاه صفر
negotiable instrument
U
سند قابل معامله
negotiable instrument
U
اسناد بهادار
negotiable instrument
U
سند قابل انتقال
range of instrument
U
حد کار سنجه
period of instrument
U
دوره سنجه
policy instrument
U
ابزار اجرای سیاست
switchboard instrument
U
سنجه تابلویی
surveying instrument
U
الات نقشه برداری
recording instrument
U
دستگاه ثبات
recording instrument
U
سنجه ثبت کننده
tax instrument
U
ابزار مالیاتی
what instrument can you play?
U
کدام ساز را ...
precision instrument
U
سنجه دقیق
instrument pallet
U
غایقتجهیزات
portable instrument
U
سنجه دستی
stringed instrument
U
ساز زهی
instrument of commerce
U
سند تجاری
instrument panels
U
داشبرد
instrument shelter
U
پناهگاهابزار
instrument panels
U
پهنهی ابزار
integrating instrument
U
سنجه کل
what instrument can you play?
U
چه سازی میتوانیدبزنید
instrument panels
U
پیشخوان ابزار
instrument transformer
U
ترانسفورماتور اندازه گیری
instrument transformer
U
مبدل سنجه ها
levelling instrument
U
وسیله ترازیابی
measuring instrument
U
دستگاه اندازه گیری
mirror instrument
U
دستگاه اینه دار
transit instrument
U
تکبد نما
wind instrument
U
الات موسیقی بادی
direct reading instrument
U
دستگاه مستقیم خوانی
direct current instrument
U
سنجه جریان مستقیم
hot wire instrument
U
دستگاه اندازه گیری با رشته حرارتی
induction current instrument
U
دستگاه القائی
transferable commercial instrument
U
اوراق تجارتی قابل انتقال
induction type instrument
U
دستگاه نوع القائی
deposit of instrument of ratification
U
ایداع اسناد دال بر تصویب
insulated instrument transformer
U
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
instrument for electrostatic screening
U
دستگاه اندزه گیری با حفاظ الکترواستاتیکی
instrument for absolute measurement
U
دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
error of measuring instrument
U
خطای وسیله اندازه گیری
[ریاضی]
alternating current instrument
U
سنجه جریان متناوب
legal instrument of divorce
U
طلاقنامه
length measuring instrument
U
دستگاه اندازه گیری طول
moving coil instrument
U
دستگاه اندازه گیری قاب گردان
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
moving magnet instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهنربای گردان
instrument for electromagnetic screening
U
دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
instrument with magnetic screening
U
دستگاه اندازه گیری با حفاظ مغناطیسی
musical instrument digital interface
U
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
musical instrument digital interface
U
میانجی رقمی الات موسیقی
permanent magnet moving coil instrument
U
سنجه ارسنوال
ex post
U
واقعی
to post up
U
تکمیل کردن
last post
U
شیپور خاموشی
last post
U
شیپورعزا
Would you post this for me, please?
U
ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
out post
U
نگهبان
out post
U
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
the post has come
U
پست امد
out post
U
نگهبانی
the post has come
U
پست رسید
the post has come
U
پست وارد شد
to post up
U
مطلع کردن کامل دادن به
first post
U
شیپور خبر شبانه
ex post
U
به اعتبار گذشته
ex post
U
بوقوع پیوسته
ex post
U
عملی
post
U
مربوط به پست
post-
U
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post-
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post
U
پاسگاه
post-
U
دیرک ستون
post-
U
تیر
post-
U
تیرعمودی
post-
U
جرز
post-
U
چوب تقویت
post
U
که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post-
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post
U
چوب تقویت
post
U
جرز
post
U
تیرعمودی
post
U
تیر
post-
U
ستون
post-
U
شغل
post
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post-
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post-
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post-
U
که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post-
U
گماردن نگهبان قرار دادن
post
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post-
U
مقام مسئولیت
post-
U
پاسگاه
post-
U
پست نظامی
post-
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post-
U
ارسال سریع پست کردن
post
U
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post-
U
عجله
post-
U
صندوق پست تعجیل
post-
U
سیستم پستی پستخانه
post-
U
بسته پستی
post-
U
مجموعه پستی
post-
U
چاپار
post-
U
اگهی کردن اعلان کردن
post
U
دیرک ستون
post
U
پست کردن
post
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post-
U
محل ماموریت موضع
post-
U
پادگان قرارگاه
post-
U
پایگاه
post-
U
بدیوار زدن
post
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post-
U
پست
post-
U
نامه رسان پستچی
post
U
مقام مسئولیت
post
U
پایگاه
post
U
بدیوار زدن
post
U
پست نظامی
post
U
نامه رسان پستچی
post
U
مجموعه پستی
post
U
اگهی کردن اعلان کردن
post
U
شغل
post-
U
مربوط به پست
post
U
ستون
post
U
سیستم پستی پستخانه
post
U
بسته پستی
post
U
گماردن نگهبان قرار دادن
post
U
صندوق پست تعجیل
post
U
محل ماموریت موضع
post
U
پست
post
U
چاپار
post
U
عجله
post-
U
پست کردن
post
U
ارسال سریع پست کردن
post
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post
U
پادگان قرارگاه
post mortem
U
پس از واقعه
post mortem
U
پس از مرگ
post meridiem
U
پس از نصف النهار
post test
U
پس ازمون
post mortem
U
پس از واقع
post time
U
زمان شروع اسبدوانی
post meridiem
U
بعداز فهر
post horse
U
اسب چاپاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com