English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
positive logic U منطق مثبت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
positive true logic U یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
Other Matches
positive U قطعی
positive U مثبت
positive U مسلم
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
positive U یقین معین
positive U مطلق
positive U ساده
positive U یقین عملی
positive U واقعی
positive U قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
positive U نسخه اصلی عکس
positive U سیگنال ارتباطی که صحت یک پیام را بیان میکند
positive U که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
positive U محقق
positive U سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
the positive d. U درجه مطلق
positive U تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
positive U در معنای بله
positive U ولتاژ الکتریکی بزرگتر از صفر
positive U که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
positive modulation U پخش مثبت
electro positive U الکتروپوزیتیو
positive feedback U واخوراند مثبت
positive integer U عدد صحیح مثبت
false positive U مثبت کاذب
positive glow U شعله مثبت
positive film U فیلم مثبت
positive feeder U سیم تغذیه مثبت
positive glow U شعله اندی
positive element U سازه مثبت
positive cut off U پرده اب بندی کامل
positive correlation U همبستگی مثبت
positive control U کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
positive wire U سیم مثبت
positive conductor U سیم مثبت
positive column U ستون مثبت
positive charge U بار مثبت
positive brush U زغال مثبت
positive balance U مانده مثبت
positive cut off U دیواره اب بند کامل
positive economics U اقتصاد مثبت
positive economics U اقتصاد توصیفی
positive lead U سیم مثبت
positive feedback U بازخورد مثبت
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
positive electron U پوزیترون
positive electrode U الکترد مثبت
positive electricity U برق مثبت
positive electricity U الکتریسیته مثبت
positive economics U شاخهای ازاقتصاد که دران پدیده هاانطوریکه وجود دارند موردبررسی قرارمیگیرند نه انطوریکه باید باشند
positive economics U اقتصاد اثباتی
positive acceleration U شتاب مثبت
positive modulation U تحمیل مثبت
positive slope U شیب مثبت
positive side U بخش مثبت
positive sign U علامت مثبت
positive skewness U چولگی مثبت
positive skewness U عدم تقارن مثبت
positive transfer U انتقال مثبت
positive transference U انتقال مثبت
positive vetting U بازجوئیفردی
positive discrimination U رفتارتبعیضآمیز
positive transmission U پخش مثبت
positive contact U اتصالبارمثبت
positive meniscus U هلالیواقعی
positive relation U رابطه مثبت
positive relation U رابطه مستقیم
positive plate U صفحه مثبت
positive pole U قطب مثبت
positive post U قطب مدار مثبت
positive terminal U قطب مدار مثبت
positive prescription U مرور زمان مملک
positive prescription U مرور زمان ایجاد حق
positive tropism U محرک گرایی
positive reinforcement U تقویت مثبت
positive potential U پتانسیل مثبت
positive integer U عدد صحیح مثبت [ریاضی]
positive region U منطقهبارمثبت
positive/negative junction U منفی
positive/negative junction U نقطهاتصالمثبت
positive plate strap U صفحهنوارمثبت
positive crank ventilation U پی سی وی
positive cotton effect U پدیده مثبت کاتن
positive definite matrix U ماتریس همیشه مثبت
positive movement reflex U بازتاب حرکت گرایشی
blood factor positive U RhمثبتRh
crater in positive carbon U گودی کربن مثبت
logic U منطق
logic U بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
logic U قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
logic U دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
logic U مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
logic U مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
logic U عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
logic U مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
logic U نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logic U مراحل و تصمیمات و ارتباطات
logic U ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
logic U تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
logic U سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
logic U دانش تفکرات و دلایل
logic U نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic U یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
logic U منطقی
logic U لاجیک
logic U استدلال
logic U زبان ریاضی
logic U منطق ریاضی
logic U ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic U برهان
logic U ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
positive sequence power in a three phase U توان مستقیم مدار سه فازی
positive sequence polyphase system U مدار چند فازی مستقیم
positive sequence polyphase system of or U مدار چند فازی مستقیم ازمرتبه ام
mathematical logic U منطق ریاضی [ریاضی]
formal logic U منطق صوری
formal logic U منطق رمزی
formal logic U منطق مجرد
fluid logic U منطق سیلانی
symbolic logic U منطق رمزی
control logic U منطق کنترل
computer logic U منطق کامپیوتر
boolean logic U منطق بولی
affective logic U منطق عاطفی
sequential logic U منطق ترتیبی
formal logic U منطق صوری [منطق]
two level logic U منطق دوسطحی
to chop logic U منطق بافتن
threshold logic U منطق استانهای
three state logic U : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
logic programming U برنامه نویسی منطقی
symbolic logic U منطق سمبلیک
structural logic U منطق ساختی
shared logic U منطق اشتراک
propositional logic U منطق گزارهای
symbolic logic U منطق نمادی
three state logic U دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
symbolic logic U زبان علایم یاعلامتی
formal logic U قضاوت سطحی
logic element U عنصر لاجیک
logic shift U تغییر مکان منطقی
logic sum U مجموع منطقی
logic switch U گزینه منطقی
logic symbol U نماد منطقی
logic symbol U علامت منطقی
logic theorist U نظریه پرداز منطقی
logic theory U نظریه منطقی
logic unit U واحد منطقی
logic variable U متغیر منطقی
mathematical logic U منطق ریاضی
n level logic U منطق N سطحی
negative logic U منطق منفی
logic seeking U دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
logic element U عنصر منطقی
logic error U خطای منطقی
logic function U تابع منطقی
logic gate U دروازه منطقی
logic gates U گیتهای منطقی
logic instruction U دستورالعمل منطقی
logic multiply U ضرب منطقی
logic operation U عمل منطقی
logic operator U اپراتور منطقی
logic probe U کاوشگر منطقی
logic product U حاصلضرب منطقی
logic seeking U چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
logic seeking U انتهای خط وط
logic diagram U نمودار منطقی
logic circuit U مدار منطقی
logic board U برد منطقی
logic board U تخته منطقی
logic array U ارایه منطقی
fuzzy logic U نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
logic analyzer U تحلیل کننده منطقی
fuzzy logic U منطق نامعلوم
logic add U جمع منطقی
logic network U شبکه منطقی
formmal logic U منطق صوری
logic card U کارت منطقی
hardwired logic U تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
logic device U دستگاه منطقی
logic analysis U تحلیل منطقی
logic designer U طراح مدارهای منطقی
logic circuits U مدارهای منطقی
logic design U طراحی منطقی
logic design U طرح منطقی
uncommitted logic array U مشابه 10328
diode transistor logic U DTL
double rail logic U منطق دو خطی
first order predicate logic U PROLO بکار می رود
emitter coupled logic U طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
current mode logic U منطق جریانی
integrate logic circuit U مدار منطقی مجتمع
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
programmable logic array U ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
logic arithmetic unit U واحد منطق و حساب
random logic design U طرح منطقی تصادفی
single rail logic U منطق تک خطی
uncommitted logic array U جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
arithmetic logic unit U واحد حساب و منطق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com