English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
position of the ligament U طرزقراگیریرباط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ligament U پیوند
ligament U لیگامنت
ligament U بندیزه
ligament U وترعضلانی
ligament U بند
ligament U رباط
suspensory ligament U پیوندمعلق
elastic ligament U رباطارتجاعی
periodontal ligament U رباطبینی
round ligament of uterus U پیوندگردرحم
broad ligament of uterus U عضلهعریضرحم
position U جا
position U محل
position U نظریه
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position U قرار دادن چیزی در محل خاص
position U محل چیزی
on position U وضعیت وصل
t position U حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
y position U حالت- ایگرگ
position U بردار مکان [ریاضی]
position U وضع چگونگی
an a for a position U درخواست دهنده برای کار
to be in a position to do something U موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
position U شغل رسمی
position U نهش
position U وضعیت
position U قراردادن یاگرفتن
position U منصب
position U موقعیت
position U وضعیت موضع
position U مقام یافتن سمت
position U جایگاه
position U مرتبه مقام
position U وضع
position U شغل
position U مقام
position U قراردادن امورات مربوط به وفایف
position U مستقرشدن یاکردن
position U شکل موقعیت
position U مقام شغل سازمانی
position U حالت محل سازمانی
position U موضع
position U موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
punch position U محل منگنه
print position U مکان چاپ
ready position U حالت حاضر به تیر
print position U موقعیت چاپ
prone position U وضعیت درازکش
prone position U حالت درازکش
punch position U موضع منگنه
screen position U مکان صفحه
ready position U حاضربه تیراندازی
ready position U وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
rigging position U وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
rest position U وضعیت ساکن
rest position U موقعیت سکون
selection of position U انتخاب موضع
rest position U استراحتگاه
response position U مکان جواب
repetition of position U تکرار وضعیت
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
referee's position U خاک شدن در کشتی
reclining position U حالت غنوده
primary position U موضع ابتدایی
primary position U موضع اصلی
predicament position U بخطر افتادن
position control U پیچ مرکز گذار
position buoy U بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
position buoy U بویه موقعیت
position area U منطقه مواضع
position angle U زاویه تراز
pinning position U نزدیک به ضربه شدن
para position U محل پارا
ortho position U محل ارتو
ordinal position U جایگاه ترتیبی
position defense U دفاع موضعی
position angle U زاویه ارتفاع جسم
position defense U دفاع یا پدافندثابت
post position U محل اسب در شروع
position correction U تصحیحات موضعی
position warfare U نبرد موضعی
position warfare U جنگ موضعی
position response U پاسخ مکانی
position of attention U حرکات و احترامات نظامی
position indicator U شاخص نماها
position habit U عادت مکانی
position finding U موقعیت یابی
referee's position U اعلام کشتی در خاک از سوی داور
position marker U نشانگرموقعیت
pike position U وضعخمشدنبدنشکل7باپاها
forward position U موقعیت رو به جلو
leg position U مدلپا
document-to-be-sent position U موقعیتفرستادنمدارک
arm position U موقعیتبازو
lotus position U چمباتمه لوتوسی
lotus position U جاگیری لوتوسی
winning position U پوزیسیون برنده
straight position U فرم مستقیم
tuck position U موفقیتجمعشده
He has not enough experience for the position. U برای اینکار تجربه کافی ندارد
pole position U آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
pole position U جلوتر از همه در صف [مسابقه]
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
position vector U بردار مکان [ریاضی]
This position is much too small for me . U این سمت برای من خیلی کوچک است
wing position U وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
waltz position U رقص والس
starting position U وضعیت راه اندازی
starting position U وضعیت صفر
stag position U پاباز در هوا
stag position U وضع پاهای باز
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
sitting position U وضعیت نشسته
sign position U موقعیت علامت
sign position U مکان علامت
sign position U موضوع علامت
steinitz position U پوزیسیون اشتاینیتسی
supplementary position U موضع تکمیلی
supplementary position U موضع یدکی
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
validated position U شغل بلاتصدی سازمانی
validated position U محل سازمانی خالی
unit position U مکان واحد
to seek a position U نظر خواستن
to seek a position U مشورت کردن
to seek a position U جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
switch position U موضع دفاعی بینابین
switch position U موضع رابط دفاعی
set position U اماده در نقطه اغاز
offhand position U حالت ایستاده در تیر اندازی
firing position U موقعیت احتراق
electrode position U رسوبگیری الکتروشیمیایی
egg position U حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
duty position U محل شغلی
duty position U شغل ارجاعی
duty position U شغل
drilling position U مکان مته کاری
drilling position U وضعیت مته کاری
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
assumed position U موضع فرضی
endo position U موقعیت اندو
equilibrium position U وضع تعادل
estimated position U نقطه تخمینی
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
firing position U موضع تیر
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
financial position U وضعیت مالی
final position U وضعیت نهایی
fencing position U گارد شمشیرباز
extreme position U واقع درمنتهاالیه
extreme position U وضعیت نهایی
estimated position U نقطه براوردی
delay position U موضع تاخیری
defense position U موضع پدافندی
defense position U موضع دفاعی
central position U وضعیت مرکزی
central position U قرارگاه مرکزی
break off position U نقطه قطع درگیری
break off position U نقطه رهایی
bowsprit position U موقعیت دکل خوابیده
blocking position U موضع سد کننده
bit position U موقعیت ذره
benzylic position U موقعیت بنزیلی
battle position U محل ناو در دریا
circle of position U دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
axial position U حالت محوری قرارگاه محوری
comma position U وضع بدن در پیچ زدن
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
attack position U موضع تک
critical position U پوزیسیون حساس
axial position U وضعیت محوری
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
covered position U موضع پوشیده
consolidation of position U تکمیل ارایش مواضع
consolidation of position U تحکیم مواضع
commitment position U نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
battle position U موضع نبرد
fist position U وضع و حالت مشت
occupation of position U اشغال موضع
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
lucena position U پوزیسیون لوسنا در اخر بازی رخ و پیاده شطرنج
line of position U خط موقعیت
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
lattice position U محل شبکه
kneeling position U وضعیت به زانو
all position welding U جوشکاری دو طرفه
kilian position U وضع ایستادن دواسکیت بازرقصنده درکنار هم
key position U شغل حساس
key position U موضع حساس و مهم
measuring position U محل سنجش
men of position U صاحبان مقام
no wind position U محل نهایی هواپیما
no wind position U اخرین محل هواپیما
occupation of position U اشغال موضع کردن
neutral position U وضعیت خنثی یا خلاص حالت خلاص یا بی باری
air position U وضعیت هوایی
neutral position U وضعیت بی باری
neutral position U محل بی اثر
neotral position U وضع بدن عمود بر سطح مسیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com