Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
policy holder
U
دارنده بیمه
policy holder
U
دارنده بیمه نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
insured, policy holder
U
بیمه شده
Other Matches
holder
U
نگاه دارنده
holder
U
دارنده برات
holder
U
درنده
holder
U
دارنده
holder
U
گره
holder
U
ترمینال سرپیچ
holder
U
گیرنده اشغال کننده
holder
U
نگهدارنده
lamp holder
جاچراغی
board holder
U
پهنه بند
loan holder
U
دارنده سهام وام
cable holder
U
gypsy : syn
board holder
U
پهن بند
lease holder
U
مستاجر
lease holder
U
اجاره دار
bid holder
U
دارنده ضمانتنامه
blank holder
U
ورق نگهدار
blank holder
U
ورق یا صفحه نگهدار کشویی
lamp holder
سرپیچ لامپ
bottle holder
U
نوکر یا ملازم پهلوان مشت زن
bottle holder
U
پشت
fuse holder
U
فیوز
ink holder
U
دوات
gas holder
U
نگهدارنده گاز
fuse holder
U
نگهدارنده فیوز
copy holder
U
گیره کاغذ
fund holder
U
دارنده سهام قرضه دولتی
flame holder
U
شعله نگهدار
electrode holder
U
انبر جوش
ink holder
U
امه
kettle holder
U
کهنهای که با ان کتری داغ رادردست گیرند
kettle holder
U
کهنه
bottle holder
U
یار
bottle holder
U
یاور
brush holder
U
پایه زغال
kettle holder
U
کتری گیر
cable holder
U
دوار زنجیر
carbon holder
U
پایه کربن
cigar holder
U
چوب سیگار
clamp holder
U
گیره بند
electrode holder
U
انبر جوشکاری
loan holder
U
مرتهن
office-holder
U
صاحب منصب دولت
office-holder
U
صاحب مقام
office-holder
U
دیوان سالار
office-holder
U
دیوان گر
title-holder
U
صاحب سند مالکیت
title-holder
U
دارندهی قباله
title-holder
U
برندهی مقام قهرمانی
title-holder
U
قهرمان کنونی
cassette holder
U
نگهدارندهفیلم
eraser holder
U
پاکننگهدار
label holder
U
نگهدارندهعنوان
pen holder
U
جایخودکار
shaft holder
U
محورنگهدارنده
tissue holder
U
جادستمال
passport-holder
U
تبعهکشوریبودن
tube holder
U
سر پیچ
tool holder
U
ابزار گیر
magnet holder
U
نگهدارنده اهنربا
permit holder
U
صاحب جواز
eyepiece holder
U
نگهدارندهقطعهچشمی
share holder
U
سهامدار
share holder
U
دارنده سهام صاحب سهام
slave holder
U
زرخرید
slave holder
U
دار
stake holder
U
کسی که پول شرط بندی یاثمن معامله را به او می سپارند
stock holder
U
سهامدار
stock holder
U
صاحب سهم
office-holder
U
کارمند دولت
world record holder
U
دارنده رکورد جهانی
floating tool holder
U
ابزارگیر متحرک
lathe tool holder
U
نگهدارنده تیغه تراش
scraper bar holder
U
میلهنگهدارندهرنده
magnetic lid holder
U
کلاهکمغناطیسینگهدارنده
safe conduct holder
U
مستامن
standard lamp holder
U
سرپیچ معمولی لامپ
lamp holder plug
U
سرپیچ دوشاخه سرخود دوشاخه سرپیچ لامپ
bona fide holder
U
دارنده مجاز
calculator/cheque book holder
U
دفترچهنگهدارندهحساب
policy
U
بیمه نامه
policy
U
مسلک سیاست
policy
U
تدبیر
policy of d.
U
سیاست واگذاری اوضاع
policy
U
سیاست
policy
U
رویه
policy
U
خط مشی روش
policy
U
خط مشی سیاستمداری
policy
U
مصلحت اندیشی
policy
U
کاردانی
policy
U
بیمه نامه ورقه بیمه
policy
U
سند معلق به انجام شرطی
policy
U
اداره یاحکومت کردن
policy
U
خط مشی
agreed value policy
U
بیمه نامه با ارزش توافق شده
re assurance policy
U
قرارداد بیمه اتکایی
stabilization policy
U
سیاست تثبیت اقتصادی
insurance policy
U
سند بیمه
insurance policy
U
بیمه نامه
stop go policy
U
سیاست تثبیت
stop go policy
U
توسعه
public policy
U
سیاست عمومی
pricing policy
U
سیاست قیمت گذاری
policy instrument
U
ابزار اجرای سیاست
policy maker
U
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy makers
U
سیاست گذاران
policy objectives
U
اهداف سیاستی
policy objectives
U
اهداف موردنظر
policy of contianment
U
سیاست تحدیدی
policy of contianment
U
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
social policy
U
سیاست اجتماعی
policy options
U
انتخابهای سیاستی
policy options
U
انتخابهای مورد نظر
policy implication
U
کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
take out an insurance policy
U
قرارداد بیمه را منعقد کردن
valued policy
U
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
valued policy
U
بیمه نامه با ارزش معین
voyage policy
U
قرارداد اجاره کشتی
voyage policy
U
بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wagering policy
U
بیمه قماری
endowment policy
U
بیمهی عمر
policy making
U
سیاست گذاری
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
unvalued policy
U
بیمه نامه ارزش گذاری نشده
underwrite policy
U
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
policy-making
U
سیاست گذاری
tax policy
U
سیاست مالیاتی
the policy of the government
U
رویه دولت
the policy of the government
U
سیاست دولت
time policy
U
بیمه نامه دریایی با مدت محدود
time policy
U
بیمه نامه مدت دار
to a dapt a policy
U
رویهای اتخاذ کردن
to u. a policy of insurance
U
سند بیمه
to u. a policy of insurance
U
رابکسی دادن
insurance policy
U
قرارداد بیمه
wage policy
U
سیاست دستمزد
policy of pandering
U
سیاست خودشیرین بودن
employment policy
U
سیاست اشتغال
health policy
U
سیاست بهداشتی
honesty is the best policy
U
عین مصلحت در راستی ودرستی است
income policy
U
سیاست درامدی
income policy
U
سیاست مربوط به درامدها
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
budgetary policy
U
سیاست بودجهای
economic policy
U
سیاست اقتصادی
blanket policy
U
بیمه نامه جامع
blanket policy
U
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
blanket policy
U
بیمه نامه کلی
bearer policy
U
بیمه نامه بدون نام
honesty is the best policy
U
راستی ودرستی بهترین رویه
land policy
U
سیاست اقتصادی مربوط به زمین
development policy
U
سیاست توسعه
evacuation policy
U
روش تخلیه پزشکی
evacuation policy
U
خط مشی اخراجات پزشکی
policy dilemma
U
معمای سیاستی
expansionary policy
U
سیاست انبساطی
financial policy
U
سیاست مالی
fiscal policy
U
سیاست مالی
fiscal policy
U
سیاست مالیاتی
floating policy
U
بیمه نامه متغیر
foreign policy
U
سیاست خارجی
foreign policy
U
خط مشی عمل خارجی
mixed policy
U
بیمه نامه مختلط
monetary policy
U
سیاست پولی
ostrich policy
U
رویه کبک
policy file
U
پرونده خط مشیها و دستورات
policy dilemma
U
تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
open policy
U
بیمه نامه قابل تغییر
policy book
U
کتاب روشها
policy book
U
پرونده خط مشیها
outward looking policy
U
سیاست برون نگر
ostrich policy
U
سیاست خود فریبی
open policy
U
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
open policy
U
بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
national policy
U
خط مشی ملی
policy implication
U
کابرد سیاستی
national policy
U
سیاست ملی
open policy
U
بیمه نامه باز
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
scorched-earth policy
U
نابودکردنوازبینبردن
easy money policy
U
سیاست گشایش پول
discount rate policy
U
سیاست نرخ تنزیل
passive fiscal policy
U
سیاست مالی غیر فعال
discretionary fiscal policy
U
سیاست مالی اختیاری
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
The policy of balance of power.
U
سیاست موازنه قدرت
tools of monetary policy
U
ابزار سیاست پولی
expansionary fiscal policy
U
سیاست مالی انبساطی
agricultural support policy
U
سیاست حمایت از کشاورزی
expansionary monetary policy
U
سیاست پولی انبساطی
all risk insurance policy
U
بیمه نامه تمام خطر
pure fiscal policy
U
سیاست مالی خالص
compensatory fiscal policy
U
سیاستهای مالی ترمیمی
active fiscal policy
U
منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
active fiscal policy
U
سیاست مالی فعال
tools of fiscal policy
U
ابزار سیاست مالی
decision making policy
U
سیاست تصمیم گیری
begger my neighbour policy
U
سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
begger my neighbour policy
U
سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
austere fiscal policy
U
سیاست مالی مضیق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com