Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plate edge planer
U
دستگاه تراش ویژه لبههای ورقهای فلزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
armor plate planer
U
ماشین رنده ورق زرهی
planer
U
دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
planer
U
تخته حروف کوب
planer
U
رنده کش
planer bed
U
کف رنده
planer machine
U
ماشین صفحه تراش
planer tree
U
درخت ازاد
double standard planer
U
دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
bevel gear planer
U
دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
edge
U
طرف یک شی مسط ح یا سیگنال یا باس ساعت
edge
U
سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود
edge
U
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
edge
U
به کار می رود
edge
U
فرایند یا مداری که با تغییر سطح
edge
U
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edge
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
on edge
U
بی صبر
on edge
U
مشتاق
to take the edge off
U
کم زور کردن
inner edge
U
لبهداخلی
have an edge on
<idiom>
U
سود بردن
on edge
<idiom>
U
خیلی عصبی وخشمگین
take the edge off
<idiom>
U
رنجاندن
to edge one's way
[towards something]
U
[به چیزی]
آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
edge
U
تیزی
edge
U
دوره
edge
U
لبه اسکی حاشیه صفحه شطرنج
edge
U
لبه
edge
U
نبش
edge
U
کناره تیزی
edge
U
برندگی
edge
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge
U
کم کم پیش رفتن
edge
U
اریب وار پیش رفتن
edge
U
: کنار
to take the edge off
U
سست کردن
edge
U
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
on the edge of
U
درشرف
edge
U
کناره
edge
U
یال لبه
edge
U
لبه دار کردن
bleeding edge
U
حاشیه مخصوص ثبت اطلاعات حاشیهای
bleeding edge
U
حاشیه نقشه
razor edge
U
تیز
guide edge
U
لبه راهنما
gripper edge
U
کاغذ گیر ماشین چاپ
razor edge
U
پشته کوه که تیز باشد
edge card
U
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
betwixt edge
U
یخ اریب
betwixt edge
U
اریب کردن
bend on edge
U
خم کردن لبه ها
band edge
U
لبه نوار
beaded edge
U
لبه برگردانده شده
leading edge
U
لبه راهنما
leading edge
U
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
leading edge
U
لبه مقدم
razor edge
U
لبه تیز
razor edge
U
دم
leading edge
U
لبه حمله
gilt edge
U
بهترین
gilt edge
U
مقدم درجه اول
edge raise
U
بلندی لبه ورق
edge pressure
U
فشار لبه
edge perforated
U
با سوراخهای لبهای
edge perforated
U
لب سوراخ
edge notched
U
لب بریده
edge notched
U
با بریدگی لبهای
gilt edge
U
لب طلایی
deckle edge
U
لبه صاف کاغذ
edge mill
U
اسیاب غلطکی
edge fillter
U
صافی چاکدار
double the edge
U
لب گردانیدن
doubled edge
U
لب گردان
edge detection
U
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
edge connector
U
رابط لبه
edge coated
U
با روکش لبهای
edge rope
U
طناب کناری
edge set
U
فشار برروی لبههای اسکی
gilt edge
U
ممتاز
feather edge
U
لبه نازک
false edge
U
قسمت سوم عقبی تیغه سابر
built up edge
U
لبه مخصوص نصب
edge zone
U
ناحیه لبه
edge zone
U
اطراف لبه
edge welding
U
جوشکاری دورهای
edge weld
U
جوش لبهای
edge triggered
U
با رها شدگی لبهای
edge tool
U
الت برنده
edge stress
U
تنش تیغه
edge stone
U
سنگ نبش
edge stone
U
سنگ نبشی
edge sharpening
U
دقیق کردن لبه
change of edge
U
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
edge beam
U
تیر کناری
razor edge
U
موقعیت بحرانی
knife edge
U
لبه تیز هرچیزی
edge of rug
U
لبه و حاشیه فرش
edge finish
U
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
on the edge of one's seat
<idiom>
U
ناآرام بودن
I am edge . I am restive.
U
دلم شور می زند
He is on edge. He is restive.
U
آرام ندارد (ناراحت است )
upper edge
U
لبهفوقانی
tail edge
U
نوکلبه
outer edge
U
لبهبیرونی
notched edge
U
لبهدندانه
mantle edge
U
لبهپوسته
hob edge
U
قابگاز
edge-moulding
U
گچ بری لبه
edge-roll
U
ابزار سه ربع گرد
knife edge
U
تیغه در
knife edge
U
لبه چاقو
knife edge
U
لبه تیغ
knife-edge
U
لبه کارد
knife-edge
U
لبه تیز هرچیزی
knife-edge
U
تیغه در
knife-edge
U
لبه چاقو
knife-edge
U
لبه تیغ
edge length
U
درازای لبه
[ریاضی]
edge-shaft
U
میله ستون لبه
fore edge
U
لبهجلوییکتاب
razor edge
U
محل افتراق
trailing edge
U
انتهای تیغه پروانه موتوروغیره
tool edge
U
پخ
absorption edge
U
لبه جذب
knife edge
U
لبه کارد
straight edge
U
شمشه
top edge
U
لبه فوقانی
aligning edge
U
لبه سیستم تشخیص حرف برای محل دهی به متن
aligning edge
U
لبه هم تراز
straight edge
U
کشو
straight edge
U
قد
straight edge
U
لبه مستقیم
straight edge
U
خط کش
reference edge
U
لبه مرجع
abutting edge
U
لبه ضربه گیر
cutting edge
U
تیغه
trailing edge
U
لبه پشتی
cutting edge
U
لبه برش
cutting edge
U
تیغه برش زنی
cutting edge
U
تیغه قطع سازی
trailing edge
U
لبه فرار
trailing edge flap
U
لبهبرجستهپشتیباله
edge fillet weld
U
جوش نواری دورهای
bevelled edge square
U
زاویه حاده
leading edge flap
U
لبهبرجستهباله
conduction band edge
U
لبه نوار رسانش
valence band edge
U
لبه نوار والانس
She is worried stiff . She is on edge .
U
دلش شور می زند ( نگرانی )
leading edge tube
U
لاستیکلبهپیشتاز
upper edge of the net
U
نوار بالای تور والیبال
bevelled edge weld
U
جوش درز پیشانی
leading edge model
U
IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
edge cutter/trimmer
U
لبه بر
edge punched card
U
کارت لب منگنه شده
bevelled steel straight edge
U
فولاد کج بر
edge cross lap joint
U
اتصال نیم نیم
forward edge of battle area
U
لبه جلویی منطقه نبرد
She drove me round the edge of water .
U
جانم را به لب آورد
Lets walk to the edge of water.
U
بیا تا لب آب قدم بزنیم
graduated steel straight edge
U
شینه سنجش
plate
U
اب دادن
L-plate
U
تحتتعلیم
a plate
U
یک بشقاب
x plate
U
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
Could we have a plate please?
U
ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
plate
U
نعل اسب
plate
U
ورقه
plate
U
زره
plate
U
زره پوش کردن
plate
U
روپوش دادن
plate
U
لوحه
plate
U
ورقه تنکه
plate
U
پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate
U
ورقه اهن
plate
U
تسمه
plate
U
کلیشه
plate
U
شیشه
plate
U
پلیت
plate
U
صفحه اند
plate
U
اندودن
plate
U
صفحه
plate
U
پلاک
plate
U
لوح
plate
U
صفحه فلزی ورقه
plate
U
قاب
plate
U
لوحه روکش
plate
U
روکش کردن
plate
U
بقدر یک بشقاب
plate
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate
U
:بشقاب
plate
U
متورق کردن
surface plate
U
تراز
active plate
U
صفحه موثر
anchor plate
U
سپر
union plate
U
صفحه چند چشمی
surface plate
U
تراز فلزی یا اهنی
plate glass
U
شیشه سنگ شیشه تختهای
hot plate
U
چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
tally plate
U
برچسب ازمایش
hot-plate
U
چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com