English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
planning principles U اصول برنامه ریزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
principles U اصول
to do v to one's principles U برخلاف اصول خودرفتارکردن
general principles U کلیات
accounting principles U اصول حسابداری
principles of economics U اصول علم اقتصاد
relativity principles U اصول نسبیت
live up to one's principles U موافق مرام خود رفتار کردن
principles of religion U اصول مذهب
general principles U اصول کلی
principles of economy U اصول اقتصاد
banking principles U اصول بانکداری
principles of economics U اصول اقتصاد
economic principles U اصول اقتصادی
principles of islamic economics U اصول اقتصاد اسلامی
principles of islamic economics U مبانی اقتصاد اسلامی
to preach moral principles U اصول اخلاقی را وعظ و تلقین کردن
This is contray to all moral principles ( codes ) . U این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
planning U نقشه کشی
planning U طراحی
planning U زمینه سازی
planning U طرح ریزی
planning U طرحریزی طرح نقشه
planning <adj.> برنامه ریزی
planning U سازماندهی نحوه انجام کاری
overall planning U برنامه ریزی کلی
national planning U برنامه ریزی ملی
optimal planning U برنامه ریزی بهینه
planning horizon U مدت برنامه ریزی
planning horizon U افق برنامه ریزی
planning guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
planning factor U معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
planning directive U دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
planning comission U هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
planning model U الگوی برنامه ریزی
planning organization U سازمان برنامه
system planning U طرح ریزی سیستم
state planning U برنامه ریزی دولتی
spatial planning U امایش سرزمین
sectoral planning U برنامه ریزی بخشی
rural planning U برنامه ریزی روستائی
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
project planning U نقشه کشی ساختمان
product planning U برنامه ریزی محصولات
production planning U برنامه ریزی تولید
social planning U برنامه ریزی اجتماعی
population planning U برنامه ریزی جمعیت
planning staff U ستاد طرح ریزی کننده
planning system U نظام برنامه ریزی
town planning U شهرسازی
economic planning U برنامه ریزی اقتصادی
directive planning U برنامه ریزی هدایت شده
development planning U برنامه ریزی توسعه
decentralized planning U برنامه ریزی غیر متمرکز
corporate planning U برنامه ریزی شرکت
consolidated planning U برنامه ریزی تلفیقی
comprehensive planning U برنامه ریزی جامع
centralized planning U برنامه ریزی متمرکز
central planning U برنامه ریزی مرکزی
centeralized planning U برنامه ریزی متمرکز
career planning U طرح ریزی تهیه تخصصهای نظامی
career planning U طرح ریزی مشاغل
adhoc planning U برنامه ریزی روزمره
family planning U تنظیم خانواده
family planning U برنامه ریزی خانواده
planning permission U اجازه عمران و ابادی اراضی
educational planning U برنامه ریزی اموزشی
generalized planning U برنامه ریزی تعمیم یافته
planning cycle U دوره برنامه ریزی
agricultural planning U برنامه ریزی کشاورزی
imperative planning U برنامه ریزی اجباری
manpower planning U برنامه ریزی نیروی انسانی
fire planning U طرح ریزی کردن اتش
fire planning U طرح ریزی اتش
financial planning U برنامه ریزی مالی
materials requirements planning U برنامه ریزی مواد مورد نیاز
long run planning U برنامه ریزی بلند مدت
basic planning guide U راهنمای اولیه طرح ریزی
medium term planning U برنامه ریزی میان مدت
short run planning U برنامه ریزی کوتاه مدت
military planning process U مراحل طرح ریزی نظامی
material requirements planning U برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
inter sectoral planning U برنامه ریزی بین بخشی
central planning team U تیم طرح ریزی مرکزی
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
production planning and control U برنامه ریزی و کنترل تولید
multi level planning U برنامه ریزی چند سطحی
financial planning system U سیستم برنامه ریزی مالی
planning programming budgetting U system
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com