Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
planned investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
planned
U
با برنامه
planned economy
U
اقتصاد سنجیده
planned economy
U
اقتصاد بانقشه
planned economy
U
اقتصاد برنامهای
casual
[not planned]
<adj.>
U
برحسب تصادف
planned chart
U
نقشه کروکی
planned chart
U
کروکی زمین
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
planned saving
U
پس انداز برنامه ریزی شده
planned target
U
هدف طرح ریزی شده
planned target
U
اماج طرح ریزی شده هدف پیش بینی شده
casual
[not planned]
<adj.>
U
تصادفی
casual
[not planned]
<adj.>
U
اتفاقی
casual
[not planned]
<adj.>
U
شانسی
planned economy
U
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economies
U
اقتصاد برنامهای
planned economies
U
اقتصاد سنجیده
planned economies
U
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economies
U
اقتصاد بانقشه
centrally planned economy
U
اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
centrally planned economy
U
اقتصاد متمرکز
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it.
U
ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند
[مخالفت کردند ]
.
investment
U
نیروگذاری
investment
U
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investment
U
سرمایه گذاری
over investment
U
سرمایه گذاری بیش از حد
investment
U
مبلغ سرمایه گذاری شده
investment opportunities
U
امکانات سرمایه گذاری
net investment
U
سرمایه گذاری خالص
national investment
U
سرمایه گذاری ملی
investment plan
U
برنامه سرمایه گذاری
primary investment
U
سرمایه گذاری اولیه
rate of investment
U
نرخ سرمایه گذاری
replacement investment
U
استهلاک
replacement investment
U
سرمایه گذاری جانشینی
investment castings
U
قطعات ریخته گی بسته
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
useful life of an investment
U
عمر مفیع یک سرمایه گذاری
social investment
U
سرمایه گذاری اجتماعی
investment multiplier
U
ضریب فزاینده سرمایه گذاری
investment mulliplier
U
ضریب سرمایه گذاری
investment institutions
U
موسسات سرمایه گذاری
industrial investment
U
سرمایه گذاری صنعتی
induced investment
U
سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
induced investment
U
سرمایه گذاری القائی
gross investment
U
سرمایه گذاری ناخالص
foreign investment
U
سرمایه گذاری خارجی
fixed investment
U
سرمایه گذاری ثابت
financial investment
U
سرمایه گذاری مالی
equity investment
U
مشارکت در سرمایه
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
capital investment
U
به کار انداختن سرمایه
capital investment
U
سرمایه گذاری ثابت
autonomous investment
U
سرمایه مستقل از درامد ملی
autonomous investment
U
سرمایه گذاری مستقل
real investment
U
سرمایه گذاری واقعی
intended investment
U
سرمایه گذاری مورد انتظار
international investment
U
سرمایه گذاری بین المللی
investment goods
U
کالاهای سرمایهای
investment function
U
تابع سرمایه گذاری
investment foundry
U
ریخته گی بسته
investment credit
U
اعتبار طویل المدت
investment cost
U
هزینه سرمایه گذاری
investment banks
U
بانکهای سرمایه گذاری
actual investment
U
سرمایه گذاری واقعی
investment castings
U
ریخته گی بسته
net fixed investment
U
سرمایه گذاری ثابت خالص
investment in human capital
U
سرمایه گذاری در نیروی انسانی
investment castings process
U
فرایند ریخته گی بسته
margin efficiency of investment
U
بازده نهایی سرمایه گذاری
marginal efficiency of investment
U
کارائی نهائی سرمایه گذاری
net foreign investment
U
خالص سرمایه گذاری خارجی
marginal return of investment
U
بازدهی نهائی سرمایه گذاری
to get a good return on an investment
U
بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
marginal efficiency of investment schedu
U
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com