Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plane wave
U
موج صفحهای
plane wave
U
موج مسطح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
plane sinusoidal wave
U
موج سینوسی صفحهای
Other Matches
plane
U
جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane
U
صاف کردن پرواز
plane
U
با رنده صاف کردن
plane
U
رویه هموار
plane
U
رنده کردن
plane
U
هموار
plane
U
صفحه
plane
U
رنده
plane
U
افقی سطح افق افقی کردن
plane
U
صاف هواپیما
plane
U
مسطح
plane
U
سطح مستوی
plane
U
سطح صاف
plane
U
سطح هموار
plane
U
سطح تراز مسطح
z-plane
U
صفحه مختلط
[ریاضی]
plane
U
صاف مسطح
to plane a way or down
U
بارنده صاف کردن
plane
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane
U
هواپیما
plane of rotation
U
سطح دوران
glide plane
U
سطح لغزش
plane of departure
U
سطح قائم مسیر گلوله
plane of departure
U
سطح قائم تیر
plane of site
U
سطح قائم مار بر سکوی تیر
plane of fire
U
سطح تیر
gyro plane
U
سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
grooving plane
U
رنده کام کنی
plane of fire
U
افق مسیرتیراندازی
plane of reflection
U
صفحه بازتاب
grooving plane
U
رنده شیار
plane of fire
U
سطح مبنای مسیر تیراندازی
frontal plane
U
سطح تاجی
rabbet plane
U
رنده دو راهه
rabbet plane
U
رنده کام کنی
reflection plane
U
صفحه بازتاب
reflection plane
U
صفحه انعکاس
datum plane
U
سطح مبنای اب دریا
datum plane
U
سطح مبنای ارتفاع
rolling plane
U
صفحه غلطشی
routing plane
U
رنده تهرند
routing plane
U
رنده کفرند
polarization plane
U
صفحه قطبش
back plane
U
یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
datum plane
U
افق مبنا
plane of symmetry
U
سطح تقارن
focal plane
U
صفحه کانونی
focal plane
U
افق کانونی
focal plane
U
افق مار بر کانون عدسی
plane of symmetry
U
صفحه تقارن
plane polarized
U
تابشهای الکترومگنتیک
plane table
U
سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
normal plane
U
صفحه قائم
dado plane
U
رنده کام کنی
plane of bending
U
صفحه خمش
plane of asymmetry
U
سطح مسیر لغزش انحرافی
incline plane
U
سطح مایل
incline plane
U
غفلت گاه
inclined plane
U
سطح شیب دار
inclined plane
U
سطح شیبدار
inclined plane
U
سطح مورب
oblique plane
U
سطح مورب
objective plane
U
افق هدف
into plane service
U
تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
normal plane
U
توزیع نرمال
jack plane
U
رنده دستگاه
jack plane
U
رنده بزرگ
jack plane
U
رنده درشت تراش
jointing plane
U
رنده دستگاه
jointing plane
U
رنده بلند
moulding plane
U
رنده ابزار
middle plane
U
صفحه میانتار
plane of incidence
U
صفحه تابش
incidence plane
U
صفحه تابش
plane angle
U
زاویه مستوی
plane of asymmetry
U
سطح انحراف مسیر
hand plane
U
رنده کردن دستی
plane knife
U
تیغه رنده
plane iron
U
تیغه نجاری
plane iron
U
تیغ رنده
plane guard
U
ناو نجات
plane guard
U
ناوگارد نجات
plane geometry
U
هندسه مسطحه
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
horizontal plane
U
صفحه افقی
horizontal plane
U
صفحه عرضی
transverse plane
U
صفحه افقی
transverse plane
U
صفحه عرضی
plane as a pikestaff
مانند آفتاب روشن
image plane
U
سطح تصویر
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
cutting plane
U
صفحه برش
scheduled plane
U
هواپیمای مسافربری
[با زمان پرواز مشخص]
plane figure
شکل مسطح
torpedo plane
U
هواپیمای اژدر افکن
adjustable plane
U
رنده درجه دار
air plane
U
هواپیما
air plane
U
طیاره
toothing plane
U
رنده خط گیری
toothing plane
U
رنده خشخاش
attack plane
U
هواپیمای تک
diving plane
U
پرهزیردریایی
battle plane
U
هواپیمای جنگی
plane projection
U
طرحمسطح
To board a plane.
U
سوار هواپیما شدن
complex plane
U
صفحه مختلط
[ریاضی]
plane
[Platanus]
U
درخت چنار
plane tree
U
درخت چنار
passenger plane
U
هواپیمای مسافربری
rebate plane
U
رنده کام کنی
What time does the plane take off?
U
چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
objective plane
U
سطح افق هدف
bedding plane
U
بستره
tooth plane
U
رنده دندانه دار
crystal plane
U
صفحه بلور
chord plane
U
صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
cleavage plane
U
سطح مرزی
compass plane
U
رنده سینه
slip plane
U
سطح لغزش
slant plane
U
صفحه مسیر هدف
sea plane
U
هواپیمایی دریایی
core plane
U
صفحه چنبره ها
sash plane
U
رنده بغل
sagittal plane
U
صفحه سهمی
cross plane
U
رنده کردن
crossing plane
U
سطح تقاطع
crystal plane
U
سطح کریستالی
crystal plane
U
سطح بلوری
smooth plane
U
رنده صاف کاری
this line is p to that plane
U
این خط نسبت به ان سطح عموداست
symmetry plane
U
صفحه تقارن
stick plane
U
رنده با تیغه گرد
stick plane
U
رنده میله دار
smoothing plane
U
رنده دو تیغ
smoothing plane
U
رنده پرداخت
smooth with the plane
U
رنده کردن
plane of mirror symmetry
U
صفحه تقارن اینهای
negative photo plane
U
افق شیشه عکاسی
mirror plane of symmetry
U
صفحه تقارن اینهای
to bring to the same plane
[height]
U
به یک صفحه
[بلندی]
آوردن
meteorological datum plane
U
ایستگاه مبنای هواسنجی
negative photo plane
U
سطح افق شیشه عکس
plane polarized light
U
نور قطبیده مسطح
inclined shear plane
U
سطح برش مایل
plane table map
U
نقشه مسطحه عوارض نما
european type plane
U
رنده فرنگی
body of carpenter's plane
U
کوله رنده نجاری
backing iron of plane
U
پشت تیغ
focal plane shutter
U
صفحهروم دریچهعدسی
The plane to ... departs at ... o'clock.
U
هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
scheduled service plane
U
هواپیمای مسافربری
[با زمان پرواز مشخص]
to miss a flight
[plane]
U
پرواز
[خود]
را از دست دادن
high focal plane buoy
U
ارتفاعکانونیپروانهراهنمایشناور
the wave
U
دریا
to wave away
U
باشاره دست بیرون کردن
wave off
U
فرود همراه با سایش
wave off
U
به زمین ساییده شدن هواپیما
To wave at someone.
U
به کسی دست تکان دادن
wave
U
موج
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
موج زدن
wave
U
موج رادیویی
new wave
U
نیوویو
wave
U
خیزاب
wave
U
فر موی سر دست تکان دادن
wave
U
موجی بودن موج زدن
wave
U
هیجان
wave form
U
شکل موج
wave equation
U
معادله موج
wave drag
U
پسای موج
wave velocity
U
سرعت موج
wave speed
U
سرعت موج
wave celerity
U
سرعت موج
wave bands
U
باندهای موج
wave band
U
باند موج
wave amplitude
U
دامنه موج
WAVE file
U
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
wave band
U
دسته امواج رادیو
wave form
U
شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
wave frequency
U
بسامد موج
wave length
U
طول موج
wave kick
U
حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
wave guide
U
موجبر
wave guide
U
هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
wave function
U
تابع موجی
wave front
U
جبهه موج
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
velocity of a wave
U
سرعت پخش موج
ultrashort wave
U
موج خیلی کوتاه
all wave receiver
U
رادیوی تمام موج
beta wave
U
موج بتا
to wave farewell
U
باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
blast wave
U
موج انفجار
boat wave
U
موج قایقها
boat wave
U
موج ناو گروه
the wave heaves
U
خیزاب بلندمیشودومیافتد
bow wave
U
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
bow wave
U
موج بالیستیکی جلو
bow wave
U
موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
all wave antenna
U
انتن تمام موج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com