Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pipe bending device
U
لوله خمکن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bending device
U
کج گیر
bending
U
خمشی
bending
U
خمیدگی
bending
U
خمش
bending moment
U
لنگر خمشی
biaxial bending
U
خمش دومحوری
bending vibration
U
ارتعاش خمشی
bending test
U
ازمایش خمش ازمون تا کردن
bending strength
U
مقاومت خمشی
bending over test
U
ازمایش چین خوردگی
bending test
U
ازمون تاشوندگی
bending test
U
ازمون خمش
bending moment
U
گشتاور خمشی
bending stress
U
تنش خمشی
strength in bending
U
مقاومت خمشی
circular bending
U
خمش خالص
uniaxial bending
U
خمش یک محوری
plane of bending
U
صفحه خمش
pure bending
U
خمش خالص
pure bending
U
حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
simple bending
U
خمش ساده
bending stress
U
خستگی خمشی تلاش خمشی
bending angle
U
زاویه خمش
uniaxial bending
U
خمش مستقیم
bending energy
U
انرژی خمشی
bending moment
U
کنگر خمشی
compound bending
U
خمش مرکب
compound bending
U
خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
unsymmetrical bending
U
خمش غیرمتقارن
beam bending press
U
پرس خم کننده میله
bending impact test
U
ازمایش ضربه خمشی
bending fatigue strength
U
مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
additional bending moment
U
لنگر خشمی مکمل
fatigue bending test
U
ازمایش خمش دائمی
negative bending moment
U
لنگر خمشی منفی
light ray bending
U
انحراف شعاع نور
fatigue bending machine
U
دستگاه خمش دائمی
transverse bending test
U
ازمایش خمش عرضی
wire bending test
U
ازمون خم کردن سیم
transverse bending strength
U
استحکام خمشی
cold bending test
U
ازمون خمشی سرد
backward bending supply curve
U
منحنی عرضه به عقب خم شونده
device
U
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device
U
دستگاه
device
U
ماشین یا وسیله کارا
device
U
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device
U
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
U
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
I/O device
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
v , device
U
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device name
U
نام دستگاه
device
U
ضامن
device
U
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device
U
وسیله
device
U
عامل
device
U
دستگاه اسباب وسیله
device
U
تجهیزات
device
U
اپارات
device
U
فزاره
device
U
چاشنی
device
U
خارضامن
device
U
ابزار
device
U
اسباب
device
U
شعار دستگاه
device
U
اختراع
device
U
تمهید
device
U
شیوه
device
U
الت
device
U
وسیله جانبی
device
U
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device
U
حیله
device
U
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
U
PRN برای پورت چاپگر
device
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
pipe
U
ل وله
pipe A
U
لولهA
pipe
U
میله
pipe
U
نی
pipe
U
نای فلوت
pipe
U
چپق
pipe up
<idiom>
U
بلندتر صحبت کردن
pipe
U
پیپ
pipe B
U
لولهب
pipe
U
لوله حمل موادنفتی
pipe
U
ساقه توخالی گیاه نی زدن
pipe
U
معمولا
pipe
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe
U
نشانهای
pipe down
U
حرف نزدن
pipe down
U
راحت باش دادن ساکت شدن
down pipe
U
ناودان
pipe
U
لوله
pipe down !
<idiom>
U
ساکت باش!
pipe up
U
به سخن پرداختن
pipe up
U
شروع به نی زدن کردن
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
pipe
U
لوله کشی کردن
pipe
U
صفیرزدن
pipe down
U
سوت خاموشی ناو
to pipe up
U
زدن یا خواندن اغاز کردن
pipe
U
فلوت زدن
pipe
U
با صدای تیز و زیر حرف زدن
pipe
U
نی زنی
pipe down
U
خاموشی
sighting device
U
دوربین دستگاه نشانه روی
storage device
U
دستگاه انبارش
firing device
U
ماسوره مین
gripping device
U
متعلقات گیره و بست
spooling device
U
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device
U
دستگاه ذخیره
discrete device
U
دستگاه گسسته
display device
U
دستگاه نمایش
dressing device
U
دستگاه مستقیم کنی
synchronous device
U
دستگاه همزمان
drawing device
U
دستگاه ترسیمه
synchronous device
U
دستگاه همگام
symbolic device
U
دستگاه سمبلیک
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
firing device
U
عامل منفجرکننده
storage device
U
دستگاه انباره
storage device
U
انباره
storage device
U
دستگاه ذخیره سازی
sighting device
U
وسیله نشانه روی
pull device
U
ماسوره کشش مین
pressure device
U
عامل فشاری مین
output device
U
دستگاه خروجی
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
pressure device
U
ماسوره فشاری
overload device
U
فیوز گرمایی
pointing device
U
دستگاه اشاره گر
pointing device
U
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
point device
U
بی عیب
point device
U
کاملا راست
peripheral device
U
دستگاه جنبی
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
point device
U
بسیار درست
picking device
U
دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
pull device
U
عامل کششی
nonohmic device
U
دستگاه غیر اهمی
sequential device
U
دستگاه ترتیبی
send only device
U
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
semiconductor device
U
دستگاه نیمه هادی
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
ignition device
U
وسیله احتراق
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
safety device
U
خارضامن
safety device
U
ضامن
safety device
U
دستگاه ضامن
input device
U
دستگاه ورودی
logic device
U
دستگاه منطقی
mapping device
U
دستگاه نگاشت
MCI device
U
وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
microcoding device
U
دستگاه ریزبرنامه نویسی
lifting device
U
ابزار بالا بر
passive device
U
دستگاه منفعل
timing device
U
ساعتی
fastening device
U
پوچگیره
binary device
U
دستگاه دو حالته
firing device
U
ماسوره
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antiwatching device
U
ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antisweep device
U
ضامن ضد جمع اوری مین
combination device
U
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
antisweep device
U
ضامن ضد مین روبی
communication device
U
دستگاه ارتباطی
antirecovery device
U
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
To take someone in . to device ( fool ) someone .
U
کسی را گول زدن
antilift device
U
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
antifriction device
U
مکانیسم ضد اصطکاک
asynchronous device
U
دستگاه ناهمگام
clamping device
U
وسایل قید و بست
timing device
U
وسیله
So dont try to device yourself .
U
سعی نکن خودت را گول بزنی
warning device
U
وسیلههشدار
bistable device
U
دستگاه دوپایا
physical device
U
ابزار مادی
military device
U
اسباب ارتشی
audio device
U
دستگاه سمعی
auctioneering device
U
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
locking device
U
ابزار
asynchronous device
U
دستگاه غیرهمزمان
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
antifriction device
U
وسیله ضد اصطکاک
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
analog device
U
دستگاه قیاسی
active device
U
دستگاه کنشی
active device
U
دستگاه فعال
device driver
U
محرک دستگاه
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device independence
U
مستقل از دستگاه
device handler
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device status
U
وضعیت دستگاه
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com