English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pine apple U اناناس
pine apple U عین الناس
pine apple U قشطه بمب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pine U درخت کاج
pine U چوب کاج صنوبر
pine U کاج
pine U غصه خوردن
pine U رنج وعذاب دادن
pine U نگرانی
pine U از غم و حسرت نحیف شدن
pine U غم و اندوه
mountain pine U کاج کوهی
scoth pine U کاج
to pine for home U دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
georgia pine U longleaf=
pine needle U کاج
pine wood U چوب کاج
pine needles U کاجسوزنی
pine nut U جوزکاج
pine seed U تخمکاج
pine-needle U برگ کاج
pine barren U زمین شن زارکه درختان کاج وصنوبردران میرویند
pine-needles U برگ کاج
pine mast U سیب صنوبر جوزکلاغ
pitch pine U شجرالقطران
pitch pine U کاج قیری
umbrella pine U کاجچتریشکل
pine pong U تنیس رومیزی
pine design U طرح درخت کاج [که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
pine needle U برگ
pine mast U میوه کاج
pine cone U جوزکلاغ
pine cone میوه کاج
pine resin or rosin U رانیانج
pine resin or rosin U صمغ کاج
pine resin or rosin U راتیانه
apple U نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple U یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple U میوهء سیب دادن
apple U سیب دادن
apple U چیز عزیزو پربها
apple سیب
apple U مردمک چشم
apple ii U اپل دو
apple dumpling U شیرینی پخته شده با سیب درونش [آشپزی]
eating apple U سیب خوردنی
To turn (apple)to someone. U به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
a crunchy apple U سیبی برشته و ترد
the apple of one's eye <idiom> سوگلی بودن
the apple of one's eye <idiom> U عزیز دردانه
shaped like an apple U بشکل سیب
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
toffee apple U سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
the apple of one's eye <idiom> U نور چشم
polish the apple <idiom> U خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
apple pie U پای سیب
Adam's apple U جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
Adam's apple U سیب آدم
to peel an apple U پوست سیبی را گرفتن
sugar-apple U سیتافال هندی
thorn apple U تاتوره خاردار
the pulp of an apple U گوشت سیب
apple juice U آب سیب
the pulp of an apple U مغز سیب
sugar apple سیب دارچینی
sugar apple سفرجل هندی
sour apple U ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
flat apple U گوی بولینگ خارج از بازی
apple pascal U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple of the eye U چیز پریها
adams apple U جوزک
apple of the eye U محبوب نوردیده
apple of the eye U مردمک چشم
apple macintosh U acintosh
adams apple U سیب حضرت ادم
Apple Mac U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Key U کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
apple jack U عرق سیب
apple computer U کامپیوتر اپل
apple peel U پوست سیب
adams apple U بر امدگی گلو
apple core U تخمدان سیب
oak apple U مازو
crab apple U سیب صحرایی
gall apple U مازو
love apple U گوجه فرنگی
fir apple U جوزصنوبر
fir apple U چلغوزه
egg apple U بادنجان
apple works U اپل ورکس
apple tree U درخت سیب
apple talk U اپل تاک
apple share U اپل شر
Apple Computer Corporation U شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
dutch apple pie U پای سیب هلندی
The apple does not fall far from the tree. <proverb> U درست شبیه پدر.
Put the apple in the juicer. U سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
To pick an apple off the tree. U سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
Apple Computer Corporation U Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
Apple Macintosh computer U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple filing protocol U روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
Apple file exchange U برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
To eat an apple with the skin. U سیب را با پوست خوردن
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
apple ring fender U دفرای حلقوی
apple desktop bus U گذر رومیزی اپل
apple desktop bus U باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
oak apple or gall U مازو
section of a pome fruit: apple U قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Shipshape . In apple pie order. U مرتب ومنظم
The rotten apple injures its neigbours. <proverb> U یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
A rotten apple in jures its companions. <proverb> U یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
apple beignets [American English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
apple fritters [British English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com