Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pile driver
U
تیرکوب
pile driver
U
ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
pile driver
U
شمعکوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
steam pile driver
U
دنگ بخاری
steam pile driver
U
شمعکوب بخاری
Other Matches
driver
U
راه انداز
driver
U
راننده
driver
U
شوفر سورچی
driver
U
مرحله تحریک
driver
U
راننده اتومبیل راننده ارابه
driver
U
اتومبیل ران
driver
U
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver
U
راننده گرداننده
driver
U
برنامه راه اندازی
driver
U
محرک
driver
U
گاری چی
driver
U
چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
elephant driver
U
پیلبان
device driver
U
محرک دستگاه
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
database driver
U
برنامه راه انداز پایگاه داده
driver unit
U
واحد محرک
line driver
U
محرک خط
driver's dormitory
U
خوابگاه رانندگان
line driver
U
خط ران
driver's mate
U
شاگرد راننده
driver's cab
U
کابینلکوموتیوران
driver's licence
U
گواهینامهرانندگی
train driver
U
راننده قطار
owner-driver
U
رانندهایکهمالکخودرونیزباشد
engine driver
U
لوکوموتیوران
peripheral driver
U
محرک جنبی
provisional driver
U
راننده تازه کار ارابه
quill driver
U
نویسنده
quill driver
U
قلم زن
screw driver
U
پیچ گوشتی
screw driver
U
اچار پیچ گوشتی
stake driver
U
بوتیمار معمولی امریکایی
stake driver
U
تیرکوب
test driver
U
برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
water driver
U
مقنی
winch driver
U
متصدی دوار
winch driver
U
winchoperator : syn
cab driver
U
رانندهی تاکسی
cab driver
U
تاکسیران
mule driver
U
قاطر چی
mule driver
U
استربان
screw driver
U
اچار پیچکشی
printer driver
U
برنامه راه انداز چاپگر
camel driver
U
شتردار
assistant driver
U
کمک راننده
assistant driver
U
شاگرد شوفر
ass driver
U
خرران
ass driver
U
خرک چی
slave driver
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
bus driver
U
محرک گذرگاه
bus driver
U
راننده اتوبوس
catch driver
U
راننده اجیر ارابه
camel driver
U
ساربان
pile
U
پیل اتمی
pile
U
دستک
pile
U
شمع
pile
U
تیرپایه
to pile it on
U
اغراق گفتن
pile
U
اندوختن
pile
U
توده
pile
U
کپه
pile
U
کومه
pile
U
مقدار زیاد کرک
pile
U
یک تارموی
pile
U
خواب پارچه
pile
U
ستون ستون لنگرگاه
pile
U
ستون پل
pile
U
سد موج شکن
pile
U
توده کردن کومه کردن
pile
U
نوک تیر
pile
U
پارچه خزنما
pile
U
گوشت فرش
[قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
pile
U
خامه فرش
pile
U
کرک
pile up
<idiom>
U
روی هم قرار دادن
pile
U
پرزقالی وغیره
pile
U
ستون
pile-up
U
تصادف چند ماشین
pile
U
پیل
pile-up
U
انباشتگی کارهای عقب افتاده
pile-up
U
تراکم کار
locomotive driver
[British E]
U
راننده قطار
cordless drill driver
U
دریل برقی
[دریلی که با باطری کار می کند]
[ابزار]
back-seat driver
U
آدم فضول
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
installable device driver
U
درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
blocking oscillator driver
U
راه انداز اوسیلاتور انسدادی
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
sand pile
U
توده شن
bale of pile
U
عدل خامه
make a pile
<idiom>
U
پول هنگفتی به جیب زدن
make a pile
<idiom>
U
بار خود را بستن
friction pile
U
شمع اصطکاکی
head of a pile
U
سر شمع
bale of pile
U
عدل کرک
king pile
U
تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
pile-ups
U
تصادف چند ماشین
cross or pile
U
شیر یا خط
pile-ups
U
انباشتگی کارهای عقب افتاده
nuclear pile
U
پیل هستهای
pile height
U
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
friction pile
U
شمع مالشی
atomic pile
U
واکنشگاه اتمی
bearing pile
U
تکیه گاه پایه کوب
bored pile
U
شمع درجا
concrete pile
U
پایه بتونی
concrete pile
U
شمع بتنی
driven pile
U
شمع کوبیده
dry pile
U
پیل خشک
dry pile
U
باطری قلمی
f. pile or pyre
U
توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
unspun pile
U
[خامه و پرز کم تاب یا بدون تاب]
silk pile
U
خامه ابریشمی
silk pile
U
پرز ابریشمی
foundation pile
U
تیر فونداسیون
foundation pile
U
میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
pile bent
U
پایه
pile bent
U
خرک
pile planking
U
سپرکوبی
pile foundation
U
شالوده شمعی
storage pile
U
انبار مصالح در کارگاه
pile foundation
U
شمع پی
pile foundation
U
فونداسیون ستون
pile group
U
دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
pile hammer
U
چکش شمع کوب
shoe of a pile
U
نوک شمع
sheet pile
U
سپر فولادی برای ساختمانهای ابی
screw pile
U
شمع پیچی
pile head
U
قسمت فوقانی شمع
pile head
U
سر شمع
pile helmet
U
کلاهکی که سر شمعها را می پوشاند تا در موقع چکش کاری صدمهای وارد نیاید
pile planking
U
دیوار سپر فولادی
sand pile
U
توده ماسه
raking pile
U
شمع پشتبند
pile plank
U
سپر
timber pile
U
پایه چوبی
pile foot
U
قسمت تحتانی شمع
pile cap
U
دال بتنی که سر شمعها را می پوشاند
pile cap
U
کلاهک شمع
pile driving
U
شمعکوبی کردن
pile-ups
U
تراکم کار
pile dwelling
U
ابسرا
pile engine
U
شمعکوب
uranium pile
U
مشعل هسته اتمی
uranium pile
U
مشعل اورانیومی
to pile arms
U
چاتمه زدن
to pile up a ship
U
کشتی را بخاک نشاندن
to pile up or on the agony
U
شرح اندوه یا سختی ای رازیادترکردن
to make a pile
U
پول بسیار اندوختن
If Ali is the camel-driver , he knows where to lea.
<proverb>
U
اگر على ساربان است مى داند شتر را کجا بخواباند .
The driver coaxed his bus through the snow.
U
راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
pile driving appartus
U
ماشین شمعکوبی
end bearing pile
U
شمع نوک تیز
double-pile house
U
خانه دو خوابه
carbon pile regulator
U
نافم کربنی
to pass your driver's license test at the first attempt
U
آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
carbon pile voltage regulator
U
تنظیم کننده ولتاژ زغالی
To make money. To make ones pile.
U
پول درآوردن ( ساختن )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com