Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pig casting machine
U
دستگاه ریخته گری شمش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
centrifugal casting machine
U
دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای
pressure die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
Other Matches
casting
U
ریخته گی
casting
U
چدن ریزی
casting
U
ریخته گری
casting
U
ریختن فلز مذاب به داخل قالب
casting
U
روش قلاب اندازی
casting
U
قطعه ریخته گی
composite casting
U
ریخته گری مرکب
casting out nines
U
مقابله نه نهی
fusion casting
U
ریخته گری ذوبی
centrifugal casting
U
ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
steel casting
U
پروفیل فولادی ریخته گری
non ferrous casting
U
قطعه ریخته گی غیراهنی
casting rod
U
چوب ماهیگیری
bottom casting
U
قطعات ریخته گی بسته
casting vote
U
رای قاطع
art casting
U
ریخته گری صنعتی
iron casting
U
ریخته گری اهن
ingot casting
U
ریخته گری شمش
bait casting
U
پرتاب نخ ماهیگیری با طعمه
mallable casting
U
ریخته گری چکش خوار
metal casting
U
ریخته گری فلز
group casting
U
ریخته گری گروهی
group casting
U
ریخته گری
casting votes
U
رای قاطع
composite casting
U
ترکیبی
slip casting
U
روش ریخته گری لغزشی
die casting
U
روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
die casting
U
ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
pressure casting
U
قطعه ریخته گری فشاری
tournament casting
U
مسابقه قلاب اندازی
press casting
U
ریخته گری فشاری
precision casting
U
ریخته گری دقیق
fly casting
U
استفاده از حشره مصنوعی درماهی گیری
shell casting
U
ریخته گری پوستهای
sand casting
U
ریخته گری ماسهای
fly casting
U
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
pump casting
U
بدنه پمپ
spin casting
U
پرتاب قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
direct casting
U
ریخته گری مستقیم
sand casting
U
ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
down hill casting
U
ریخته گری مستقیم
pressure die casting
U
ریخته گری حدیدهای فشاری
dry sand casting
U
ریخته گری ماسهای خشک
centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
steel casting foundry
U
ریخته گری پروفیل فولاد
ingot casting car
U
واگن ریخته گری شمش
rate of die casting
U
سرعت ریخته گری حدیدهای
direct chill casting
U
ریخته گری مستقیم تبریدی
permanent mold casting
U
ریجه
continous casting plant
U
تاسیسات ریخته گری دائمی
centrifugal casting process
U
طریقه ریخته گری گریز از مرکز
spin casting rod
U
چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
continous casting method
U
روش ریخته گری دائمی
spin casting reel
U
قرقره چرخان ماهیگیری
mis run casting
U
ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
mis run casting
U
ریخته گری غلط
brass pressure casting
U
برنج ریختگی فشاری
gravity die casting
U
ریخته گری حدیدهای ثقلی
die casting alloy
U
الیاژ ریخته گری حدیدهای
die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای
shell moulded casting
U
قطعه ریختگی قالب گیری پوستهای
pressure die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
hot mold centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
machine
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
two way machine
U
ماشین دو راهه
machine
U
ماشین
machine sensible
U
قابل درک توسط کامپیوتر
machine
U
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
U
عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
بیت اجرا میشود
machine
U
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine
U
ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
machine
U
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
U
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine
U
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine
U
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine
U
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
U
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine
U
تراشکاری کردن صیقل کردن
machine
U
شیارانداختن روی فلز
machine
U
براده برداشتن
machine
U
تراشیدن ماشین
machine
U
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine
U
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine
U
دستگاه
machine
U
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
object machine
U
ماشین مقصود
multi way machine
U
دستگاه چند راهه
machine dependent
U
وابسته ماشین
machine dependent
U
وابسته به ماشین
open machine
U
ماشین باز
machine gunner
U
مسلسل چی
printer machine
U
دستگاه چاپ
printer machine
U
ماشین چاپ
planer machine
U
ماشین صفحه تراش
punching machine
U
ماشین سوراخکن
machine number
U
عدد سرعت هواپیما
planing machine
U
ماشین کندگی
machine representation
U
نمایش ماشیی
mowing machine
U
علف چین
machine designer
U
طراح ماشین
machine operating
U
عملکرد ماشین
machine learning
U
فراگیری ماشین
machine ringing
U
زنگ ماشینی
machine run
U
رانش ماشین
machine run
U
اجرای ماشین
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
machine time
U
وقت ماشین
machine time
U
زمان ماشین کاری
machine translation
U
ترجمه ماشینی
machine recognization
U
بازشناختی توسط ماشین
machine operator
U
کارگردان ماشین
machine operator
U
اپراتوردستگاه
machine operator
U
اپراتور ماشین
machine operator
U
متصدی ماشین
machine oriented
U
ماشین گرا
machine oil
U
روغن ماشین
machine readable
U
خواندنی توسط ماشین
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine readable
U
قابل خواندن توسط ماشین
machine welding
U
جوشکاری ماشینی
machine word
U
کلمه ماشین
machine foundation
U
پایه دستگاه
machine fault
U
نقص ماشین
machine fault
U
عیب ماشین
molding machine
U
دستگاه قالب گیری
mortising machine
U
دستگاه کام کنی
mowing machine
U
ماشین علف چینی
machine error
U
خطای ماشین
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
machine down time
U
زمان معطلی دستگاه
machine frame
U
چارچوب دستگاه
milling machine
U
دستگاه فرز
machine language
U
زبان ماشین
machine interupption
U
وقفه ماشین
machine intelligence
U
هوش ماشین
milking machine
U
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
milling machine
U
ماشین تراش
milling machine
U
ماشین فرز
machine instruction
U
دستورالعمل ماشین
machine independent
U
مستقل از ماشین
machine down time
U
زمان توقف ماشین
punching machine
U
دستگاه منگنه
pinball machine
U
ماشین پینبال
rowing machine
U
ماشینپایی
kidney machine
U
ماشینکمکیبرایافرادبیمار
cog in the machine
<idiom>
U
قطرهای از دریا
plaiting machine
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
plaiting machine
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
machine hall
U
راهرویماشین
fuelling machine
U
ماشینسوخت
pinball machine
U
ماشین ساچمه پران
sub-machine gun
U
مسلسل دستی
sub-machine gun
U
تیربار دستی
sub-machine gun
U
تیربار خودکار
sub-machine guns
U
مسلسل دستی
sub-machine guns
U
تیربار دستی
sub-machine guns
U
تیربار خودکار
accept machine
دستگاه پذیرنده
fax machine
U
فاکس
drilling machine
U
دریل
[ابزار]
facsimile (machine)
U
دستگاه فکس
fax (machine)
U
دستگاه فکس
freezing machine
U
فریزر
[غذا و آشپزخانه]
boring machine
U
دریل
[ابزار]
drilling machine
U
مته برقی
[ابزار]
dyeing machine
U
ماشین رنگرزی
sweeper
[machine]
U
ماشین خاکروب
boring machine
U
دستگاه مته
[ابزار]
drilling machine
U
دستگاه مته
[ابزار]
boring machine
U
مته برقی
[ابزار]
punching machine
U
دستگاه پانچ
smart machine
U
ماشین هوشیار
snow machine
U
ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
sowing machine
U
ماشین تخم کاری
sowing machine
U
بذر افشان
spininning machine
U
ماشین یا دستگاه ریسندگی
spreading machine
U
مقسم بتن
sunchronous machine
U
ماشین سنکرون
swaging machine
U
حلبی خمکن
synchronous machine
U
ماشین همگام
shaping machine
U
دستگاه صفحه تراش
sequential machine
U
ماشین ترتیبی
reaping machine
U
ماشین درو
reeling machine
U
ماشین نخ پیچی
reeling machine
U
چرخک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com