Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
petrol bomb
U
نوعیبمببنزینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
petrol
U
بنزین گیری کردن
petrol
U
نفت
petrol
U
بنزین
petrol can
U
باک بنزین
petrol gage
U
دستگاه اندازه گیری بنزین
petrol pipe
U
لوله بنزین
petrol pump
U
تلمبه بنزین
I've run out of petrol.
بنزین تمام کردم.
unleaded petrol
U
بنزین بدون سرب
petrol pump
U
پمپ بنزین
petrol filter
U
صافی بنزین
petrol engine
U
موتور بنزینی
petrol motor
U
موتور بنزینی
petrol tank
U
مخزن بنزین
petrol container
U
فرف بنزین
high grade petrol
U
بنزین سوپر
Where is the neareset petrol station?
U
نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
petrol feed pump
U
پمپ تغذیه بنزین
They were falling over one another to get petrol(gasoline).
U
برای خرید بنزین سرودست می شکستند
petrol pump hose
U
شلنگپمپبنزین
petrol tank cap
U
درباکبنزین
premium grade petrol
U
بنزین سوپر
petrol injection motor
U
موتور تزریق بنزینی
petrol injection pump
U
پمپ تزریق بنزین
This car is heavy on petrol ( gas ) .
U
این اتوموبیل مصرف بنزینش زیاد است
A-bomb
U
بمب اتمی
A-bomb
U
با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb
U
بمباران اتمی کردن
H-bomb
U
بمب هیدروژنی
bomb out
U
شروع شیرجه از هواپیما
bomb
U
نارنجک
bomb
U
زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb
U
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb
U
غیر رسمی از بین رفتن
bomb
U
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb
U
شکست فاحش
bomb
U
بن بست
bomb
U
مخزن
bomb
U
بمباران کردن
bomb
U
بمب
bomb
U
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
fusion bomb
U
بمب ذوب کننده
gas bomb
U
بمب گازی
para bomb
U
بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
para bomb
U
بمب چتردار
glide bomb
U
بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
leaflet bomb
U
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
hung bomb
U
بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
incendiary bomb
U
بمب اتش زا
roadside bomb
U
بمب دست ساز
bomb factory
U
مکانغیرقانونیساختبمب
bomb scare
U
اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
time bomb
U
بمب ساعتی
plastic bomb
U
بمب خمیری
plastic bomb
U
بمب پلاستیکی
neutron bomb
U
بمب نوترونی
letter-bomb
U
بمب نامهای
car bomb
U
بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
parcel bomb
U
بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
wooden bomb
U
بمب سالم و بادوام
fusion bomb
U
بمب فوزیونی
bomb disposal
U
از کار انداختن بمب
cluster bomb
U
لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb
U
قالب
cluster bomb
U
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb
U
یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb
U
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb
U
کلاستر
cluster bomb
U
مین خوشهای
bomb disposal
U
تخریب بمب
cluster bomb
U
خوشه
cluster bomb
U
دسته
cluster bomb
U
گروه
cluster bomb
U
سنبله دسته کردن
cluster bomb
U
جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb
U
اویز چند شاخه
cluster bomb
U
خوشه مین خوشهای
atom bomb
U
بمب اتمی
hydrogen bomb
U
بمب ترکیبی اتمی
depth bomb
U
بمب عمل کننده در زیر اب
depth bomb
U
بمب زیرابی
fire bomb
U
بمب اتش افروزبنزینی
hydrogen bomb
U
بمب هیدروژنی
bomb reconnaissance
U
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb proof
U
ضد بمب
fission bomb
U
بمب اتمی
fission bomb
U
بمب هستهای
bomb cemetery
U
محل تجمع بمبهای فاسد
bomb cemetery
U
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
fission bomb
U
بمب شکافت
an incendiary bomb
U
بمب اتش زا یا اتش انگیز
fire bomb
U
بمب اتش زا
bomb release point
U
نقطه رهایی بمب
To burst ( exploded) a bomb.
U
بمب ترکاندن
bomb sighting system
U
سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
bomb release line
U
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb release line
U
خط رهایی بمب
bomb impact plot
U
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bomb damage assessment
U
تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
bomb alarm system
U
سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
smoke bomb discharger
U
تخلیهبمبدوددار
final bomb release line
U
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com