English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
peripheral device U دستگاه جنبی
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
peripheral device port U قسمتاصلیتنظیماتمحیط
Other Matches
peripheral U خروجی یا ذخیره سازی که توسط CPU کنترل میشود
peripheral U وسیله ورودی
peripheral U 1-سخت افزار
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
peripheral U انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
peripheral U بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
peripheral U فرام میکند
peripheral U مشابه 7489
peripheral U آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
peripheral U دستگاه جانبی
peripheral U مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
peripheral course U دوره امادگی نظامی
peripheral course U دوران پیش دانشگاهی نظامی
peripheral U فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
peripheral U جنبی
peripheral U دورهای وابسته به محیط
peripheral U خارجی
peripheral U ثانوی
peripheral U پیرامونی
peripheral U دوره امادگی
peripheral U نورس پیشرس
peripheral U 1-وسایل جانبی که در کامپیوتر استفاده می شوند مثل چاپگر یا اسکنر. 2-
peripheral U قطعه خارجی پردازنده مرکزی که حاوی خصوصیات جانبی است
peripheral U وسیله مبدل سیگنالهای ورودی /خروجی و دستورات از کامپیوتر به قالب و پروتکل که رسانه جانبی بفهمد
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
peripheral U باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
peripheral U برنامه یا تابع واسط
peripheral U وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
peripheral U UPC که نمیتواند دستورات را با سرعت طبیعی اجرا کند به علت رسانه جانبی کند
peripheral U و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
peripheral U رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
peripheral speed U سرعت محیطی
peripheral equipment U تجهیزات جنبی
peripheral joint U اتصالجانبی
peripheral driver U محرک جنبی
peripheral slots U شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
peripheral controller U کنترل کننده جنبی
peripheral processor U پردازشگر جنبی
peripheral resistance U مقاومت محیطی
peripheral nerves U اعصاب پیرامونی
peripheral unit U واحد جنبی
peripheral community U جامعه پیرامونیperipeteia
peripheral controller U کنترل کننده جانبی
peripheral road [British E] U شاهراه پیرامونی
peripheral highway [American E] U شاهراه پیرامونی
peripheral nervous system U دستگاهعصبجانبی
peripheral control unit U واحد کنترل جنبی
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
I/O device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
v , device U ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device name U نام دستگاه
device U دستگاه
device U شیوه
device U تجهیزات
device U دستگاه اسباب وسیله
device U الت
device U حیله
device U تمهید
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U اپارات
device U فزاره
device U اختراع
device U شعار دستگاه
device U اسباب
device U ابزار
device U وسیله
device U ضامن
device U عامل
device U خارضامن
device U چاشنی
device U وسیله جانبی
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device U وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device U PRN برای پورت چاپگر
device U ماشین یا وسیله کارا
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device U مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
point device U بسیار درست
picking device U دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
pull device U عامل کششی
safety device U دستگاه ضامن
MCI device U وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
microcoding device U دستگاه ریزبرنامه نویسی
nonohmic device U دستگاه غیر اهمی
output device U دستگاه خروجی
overcurrent device U دستگاه حفافت
overload device U فیوز گرمایی
passive device U دستگاه منفعل
send only device U دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
lifting device U ابزار بالا بر
military device U اسباب ارتشی
point device U کاملا راست
point device U بی عیب
storage device U دستگاه ذخیره سازی
To take someone in . to device ( fool ) someone . U کسی را گول زدن
storage device U انباره
storage device U دستگاه انباره
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
symbolic device U دستگاه سمبلیک
synchronous device U دستگاه همگام
synchronous device U دستگاه همزمان
So dont try to device yourself . U سعی نکن خودت را گول بزنی
fastening device U پوچگیره
locking device U ابزار
timing device U ساعتی
timing device U وسیله
storage device U دستگاه ذخیره
storage device U دستگاه انبارش
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
pointing device U وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pointing device U دستگاه اشاره گر
pressure device U ماسوره فشاری
pressure device U عامل فشاری مین
pull device U ماسوره کشش مین
safety device U ضامن
safety device U خارضامن
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
physical device U ابزار مادی
sequential device U دستگاه ترتیبی
sighting device U وسیله نشانه روی
sighting device U دوربین دستگاه نشانه روی
warning device U وسیلههشدار
binary device U دستگاه دو حالته
device dependent U وابسته به دستگاه
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U محرک دستگاه
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
device flag U پرچم دستگاه
device handler U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device code U کد دستگاه
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device independence U مستقل از دستگاه
device independence U استقلال دستگاه
antifriction device U مکانیسم ضد اصطکاک
device number U شماره دستگاه
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
device cluster U گروه دستگاه
dedicated device U دستگاه اختصاصی
bending device U کج گیر
audio device U دستگاه سمعی
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
asynchronous device U دستگاه غیرهمزمان
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antiwatching device U ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antisweep device U ضامن ضد جمع اوری مین
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
clamping device U وسایل قید و بست
bistable device U دستگاه دوپایا
electroreceptive device U وسیله برقی
antisweep device U ضامن ضد مین روبی
antirecovery device U ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
device status U وضعیت دستگاه
analog device U دستگاه انالوگ
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
ignition device U وسیله احتراق
mapping device U دستگاه نگاشت
illuminating device U تجهیزات روشنایی
asynchronous device U دستگاه ناهمگام
input device U دستگاه ورودی
analog device U دستگاه قیاسی
active device U دستگاه کنشی
logic device U دستگاه منطقی
active device U دستگاه فعال
combination device U ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
gripping device U متعلقات گیره و بست
firing device U ماسوره مین
display device U دستگاه نمایش
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
discrete device U دستگاه گسسته
communication device U دستگاه ارتباطی
drawing device U دستگاه ترسیمه
dressing device U دستگاه مستقیم کنی
firing device U عامل منفجرکننده
antifriction device U وسیله ضد اصطکاک
firing device U ماسوره
acoustic resonance device U دستگاه همنوایی صوتی
audio response device U دستگاه جواب دهنده سمعی
input/output device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
automatic steering device U سکان خودکار
slat tilt device U وسیلهسرازیریمیله
safety locking device U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
metal detection device U دستگاه فلزیاب
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
output [of a circuit or device] U خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
metal detecting device U دستگاه فلزیاب
mass storage device U دستگاه انبوه ذخیره
data storage device U دستگاه ذخیره داده
sequential storage device U دستگاه انباره ترتیبی
sequential access device U دستگاه با دستیابی ترتیبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com