English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
periodic report U گزارش دورهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
periodic intelligence report U گزارش نوبهای اطلاعاتی
Other Matches
periodic U دورهای
periodic U مرتبا
periodic U که مرتب رخ میدهد
periodic U متناوب پریودیک
periodic U دوری
periodic U نوبتی
periodic U نوبت دار
periodic U متناوب
periodic U نوبهای
periodic table U جدول دورهای
periodic table U جدول تناوبی
mean value of periodic quantity U میانگین کمیت دورهای
r.m.s. value of a periodic quantity U جذر متوسط مربعهای کمیتهای دورهای
periodic duty U کار متناوب
periodic fluctuation U نوسان دورهای
periodic current U جریان دورهای
simple periodic current U جریان دورهای ساده
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
the report goes U چنین گویند
report U گواهی
report U مدرک
report U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report U اطلاع دادن
report U شایعه
report U گزارش
report U گزارش دادن
report U صدا
report U انتشار
report U شهرت
report U خبردادن
report U معرفی کردن خود
report U خبر
report U گزارش دیدبانی
report U صدای شلیک
report U گزارش دادن به
situation report U گزارش وضعیت
schedule report U گزارش زمانبندی شده
snap report U گزارش فوری یا انی
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
self report inventories U پرسشنامههای خودسنجی
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
school report U گزارش اموزشگاه
report writer U نویسنده گزارش
report generator U مولد گزارش
report generator U نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
report generator U برای تامین گزارش کامل
report generator U گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator U تولیدگزارش
report generator U گزارش زایی گزارش گیری
report of survey U گزارش تحقیقات یا بررسیها
report program U برنامه گزارش
report writer U گزارش نویسی
report generator U گزارش زا
status report U گزارش وضعیت
to draw up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to write up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
press report U گزارش خبری
subemit a report U گزارش دادن
submit a report U گزارش دادن
survey report U گزارش بازرسی
technical report U گزارش فنی
this report is incredible U این گزارش را نمیتوان باورکرد
to report for duty U برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
to report oneself U حاضر شدن وخود را معرفی کردن
viva report U گزارش شفاهی
to report [to a body] U گزارش دادن [به اداره ای]
to report to the police U خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
report cards U کارنامه
docking report U گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
draft report U گزارش نیمه نهایی
error report U گزارش خطا
feeder report U گزارشات تکمیلی
feeder report U گزارشات بعدی
final report U گزارش نهایی
fitness report U گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
fitness report U تعرفه خدمتی
flash report U گزارش انی
flash report U گزارش برق اسا
hot report U گزارش مهم
docking report U گزارش تعمیر ناو
detailed report U گزارش مشروح
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
annual report U گزارش سالیانه
command report U گزارش فرماندهی
contact report U گزارش اخذ تماس
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
report card U کارنامه
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
hot report U اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
i saw the report in the rough U من پیش نویس این گزارش رادیدم
annual report U گزارش سالانه
quarterly report U گزارش سه ماهه
readiness to report U حاضر جوابی
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
progress report U گزارش پیشرفت کار
report file U فایل گزارش
report generation U گهارش زایی
report generation U تولید گزارش
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
evaluation report U گزارش ارزیابی وضعیت
of good report U نیک نام
interim report U گزارش پیشرفت کار
neither report was correct U هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
internal report U گزارش داخلی
management report U گزارش مدیریت
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
project technical report U گزارش فنی پروژه
project technical report U گزارش فنی طرح
report progarm generator U زبان ار- پی- جی
weekly progress report U گزارش هفتگی کار
a true and accurate report U گزارشی درست و دقیق
report tothe director U خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
daily progress report U گزارش روزانه پیشرفت کار
report progarm generator U تولیدبرنامه گزارش
report progarm generator U مولدبرنامه گزارش
to report somebody [to the police] for breach of the peace U از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن
practical extraction and report language U برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
The details of the report were verified by the police. U جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
practical extraction and report language U زبان برنامه نویسی مفسر
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com