English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
performance of a contract U اجرای قرارداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
performance U کار وسیله یادستگاه بازده عمل
performance U عمل کرد
performance U عملکرد
performance U انجام
performance U شاهکار کارایی
performance U ایفا کاربرجسته
performance U نمایش
performance U اجرا
performance U کارائی
performance U ساخت
performance U نحوه کار کسی یا چیزی
performance U روش قضاوت کارایی سیستم
performance U قطعه با کیفیت بالا یا با خصوصیات خوب
performance U اجراء
performance U ایفاء
performance U انشاء معامله
performance U نمود
performance U سطح کارائی
non performance U عدم انجام
non performance U عدم اجرا
performance U میزان کارائی
specific performance U نحوه اجرای معین در قرارداد
performance guarantee U ضمانت حسن انجام کار
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
performance evaluation U ارز یابی کارایی
performance bonds U ضمانتنامه انجام کار
performance appraisal U عملکرد سنجی
impossibility of performance U تعذر
impossibility of performance U عدم امکان در اجرا
maximum performance U عملکرد حداکثر
maximum performance U کارایی حداکثر
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
part performance U عقد یا قرارداددارای تشریفات یا شکل خاص
engineered performance U زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
part performance U عقد معین
optimal performance U کارکرد بهینه
performance test U ازمون عملی
performance test U ازمون عملکردی
performance standard U معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
performance rating U درجه بندی عملکرد
condition of performance U شرط فعل اثباتا"
condition of non performance U شرط فعل نفیا"
performance of the dam U زیست سد
engine performance U توان موتور
engine performance U قدرت موتور
feature of performance U ویژگی عملکرد
condition about performance of an act U شرط فعل
good performance guarantee U ضمانت حسن انجام کار
operational performance category U امادگی عملیاتی از طبقه
high frequency performance U رفتار فرکانس بالا
supervening impossibility of performance U غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
It was an enjoyable performance, if less than ideal. U این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
operational performance category U طبقه امادگی عملیاتی
arthur performance scale U مقیاس عملکردی ارتور
leiter international performance test U ازمون عملی بین المللی لایتر
good performance bond guarntee U وثیقه انجام تعهد
As a university professor , his performance stank. U طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
contract U تعهد
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U مقاطعه
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U عقد
contract U قرارداد بستن
contract U دچارشدن
contract U منقبض شدن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U همکشیدن
in contract U طبق قرارداد
contract U قرردادبستن
contract U : پیمان بستن
contract U منقبض کردن
by contract U بطور مقاطعه
contract U کنترات پیمان .
contract with U عقد کردن
contract U :قرارداد
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
all in contract U قراداد کلی
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
parties to the contract U متعاملین
open contract U قرارداد باز
optional contract U غیر واجب
optional contract U خیاری
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
unconditional contract U عقد منجز
optional contract U مجازی
optional contract U عقد خیاری
parties to a contract U طرفین متعاهدین
parties to a contract U طرفین قرارداد
contract period U دوره قرارداد
operation of contract U نفوذ قرارداد
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract U متعاقدین
open contract U قرارداد غیر معین
parties to the contract U طرفین عقد
prime contract U قرارداد اصلی
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
unauthorized contract U عقد فضولی
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
the life of a contract U مدت یک قرارداد
the contract is still valid U خودباقی است
the contract is still valid U قراردادباعتبار
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قراردادایقاعی
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract U پیمان نامه
void contract U عقد باطل
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract U صحت قرارداد
validity of a contract U اعتبار قرارداد
valid contract U عقد صحیح
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi contract U شبه قرارداد
quasi contract U شبه عقد
provisions of a contract U مواد قرار داد
provisions of a contract U شرایط قرار داد
privity of contract U رابطه متعاقدین
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
requirements of a contract U مقتضای عهد
revocable contract U عقد جایز
revocable contract U عقد مجاز
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U قرار داد اجتماعی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
simple contract U قرارداد شفاهی
service contract U قرارداد خدماتی
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدمت
sales contract U قرارداد فروش
reward contract U عقد جعاله
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
contract quantity U حجم قرارداد
contract note U سند قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract of affreightment U قراردادحمل
contract period U مدت قرارداد
contract of sales U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of farmletting U مزارعه
conditions of contract U شرایط قرارداد
conditional contract U عقد معلق
breach of contract U تخلف از قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
based on a contract U قراردادی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
conditional contract U عقد مشروط
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
completion of contract U امضای قرارداد
assignment of contract U واگذاری قرارداد
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
gratuitous contract U عقد غیر معوض
futures contract U قرارداد سلف
futures contract U قرارداد اینده
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com