Perdic | payment of a debt | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	payment of a debt U	اداء دین

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	payment of an debt U	وفاء دین
Other Matches

	to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] U	چیزی را قسطی خریدن
	debt U	بدهی داشتن
	debt U	بدهکاربودن
	the d. of a debt U	پرداخت بدهی
	debt U	غین
	in debt U	بدهکار
	to be in debt U	مقروض بودن
	to get into debt U	وام پیداکردن
	to get into debt U	بدهی پیداکردن
	to be in debt U	بدهی داشتن
	debt U	بدهی
	debt U	وام
	debt U	قرض
	to get into debt U	بدهکارشدن
	debt U	قصور
	debt U	دین
	against payment U	درمقابل وجه
	on payment U	دربرابر پول
	non payment U	عدم پرداخت
	by payment U	از طریق پرداخت
	on payment U	در مقابل وجه
	re payment U	بازپرداخت
	on payment U	باپول
	in payment of U	بجای
	in payment of U	بعوض
	in payment of U	درازای
	against payment U	در برابر پول
	against payment U	با پول
	payment U	قسط
	down payment U	پیش پرداخت
	payment U	تادیه پول
	payment U	کارسازی
	payment U	پرداخت
	payment U	وجه
	non-payment U	عدم پرداخت
	payment U	تادیه
	down payment U	پیش قسط
	floating debt U	بدهی متغیر
	To be in debt up to ones ears. U	غرق بدهی بودن
	verification of debt U	تشخیص مطالبات
	public debt U	بدهی دولت
	funded debt U	وام تنخواه دار
	execution for debt U	اقدام برای طلب وصول
	crown debt U	طلب دولتی بستانکاری دولتی
	immersed in debt U	گرفتاربدهی
	immersed in debt U	فرو رفته در فرض
	good debt U	طلب وصول شدنی
	funded debt U	وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
	indgement debt U	محکوم به
	judgment debt U	محکوم به مالی
	net debt U	بدهی خالص
	proof of debt U	دلیل طلب
	passive debt U	وام بی بهره
	judgement debt U	محکوم به
	preferential debt U	دین ممتازه
	private debt U	بدهی خصوصی
	oxygen debt U	بدهی اکسیژن
	present debt U	دین حال
	proof of debt U	سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
	national debt U	قرض ملی
	judgement debt U	دادخواسته
	specialty debt U	تعهدات مستند به اسناد رسمی
	run in debt U	قرض بهم رساندن
	public debt U	قرضه عمومی
	national debt U	قرضه ملی
	national debt U	بدهی ملی
	oxygen debt U	وام اکسیژن
	To be up to ones ears in debt. U	تا خرخره درقرض بودن
	bad debt U	طلب غیر قابل وصول
	debt forgiveness U	صرف نظر از بدهکاری
	debt cut U	صرف نظر از بدهکاری
	debt relief U	بخشش بدهکای
	consolidated debt U	بدهی یک کاسه شده
	crown debt U	وام بدولت
	debt forgiveness U	بخشش بدهکای
	debt advice U	اعلامیه بدهکار
	debt balance U	مانده بدهکار
	debt burden U	بار بدهی
	attachment of debt U	توقیف طلب
	arrears of debt U	دیون معوقه
	bad debt U	طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
	acknowladgement of debt U	قبول بدهی
	acknowledgement of debt U	اقرار به بدهی
	an active debt U	بدهی با ربح
	to run into debt U	قرض بالا آوردن
	debt perpetrator U	مرتکب بدهی
	debt perpetrator U	خطاکار در بدهی
	debt cut U	بخشش بدهکای
	debt relief U	صرف نظر از بدهکاری
	debt of honour U	بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
	debt of nature U	مرگ
	debt of nature U	اجل
	debt of record U	دین قانونی
	debt of record U	بدهی قانونی record of court محکوم به
	debt outstanding U	وام معوقه
	debt service U	پرداخت اصل و فرع
	deep in debt U	تا گردن زیر بدهی
	up to the eyes in debt U	تا گردن زیر بدهی
	debt rescheduling U	تجدید نظر در شرایط وام
	debt of honour U	وام شرافتی
	debt limit U	حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
	debt finance U	افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
	debt enforcement U	درخواست طلب وصول
	debt collector U	وصول کننده طلب
	debt collector U	کارگزاروصول طلب
	debt discount U	تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
	payment under a guarantee U	پرداخت تحت ضمانتنامه
	payment terms U	شرایط پرداخت
	payment stopped U	توقف پرداخت
	payment stopped U	دستور عدم پرداخت
	payment on account U	قسط
	payment on account	آنچه علی الحساب پرداخت میشود
	suspension of payment U	توقف
	payment under reserve U	پرداخت تحت تضمین
	pre payment U	پیش پرداخت
	transfer payment U	پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
	upfront payment U	پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
	stop payment U	دستور عدم پرداخت چک به بانک
	prompt payment U	پرداخت فوری
	terms of payment U	شرایط پرداخت
	punctual payment U	پرداخت در سر وعده
	progress payment U	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
	to stop payment U	درمانده یا ورشکست شدن
	to suspend payment U	پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
	payment in kind U	پرداخت جنسی
	deferred payment U	پرداخت مدت دار
	final payment U	پراخت نهائی
	in part payment U	علی الحساب
	installment payment U	پرداخت قسطی
	payment by installments U	پرداخت قسطی
	casual payment U	پیش پرداخت
	final payment U	پرداخت نهایی
	casual payment U	مساعده
	as a partial payment U	علی الحساب
	documents against payment U	اسناد در مقابل پرداخت
	document against payment U	تحویل اسناد در ازای پرداخت
	deferred payment U	پرداخت بصورت یوزانس
	deferred payment U	پرداخت معوق
	average payment U	پرداخت متوسط
	deferred payment U	پرداخت اتی
	date of payment U	موعد پرداخت
	demand for payment U	تقاضای پرداخت
	payment in full U	پرداخت کامل
	clean payment U	پرداخت بی قید و شرط
	minimum down payment U	حداقل میزان پیش پرداخت
	monthly payment U	پرداخت ماهانه
	payment in advance U	پیش پرداخت
	payment in full U	پرداخت تمام
	payment against a draft U	پیش پرداخت در مقابل برات
	payment against documents	پرداخت در برابر اسناد
	payment by instalments U	پرداخت به اقساط
	payment in advance U	پیش پرداخت کردن
	advance payment U	پیش پرداخت
	annual payment U	پرداخت سالیانه
	part payment U	بیعانه قسط
	notice of non payment U	گواهی عدم پرداخت
	payment in kind U	پرداخت غیرنقدی
	on account payment U	پیش پرداخت
	annual payment U	قسط سالیانه
	part payment U	پرداخت اقساطی
	discharging from an obligation or a debt U	ابراء ذمه
	to pay off a debt [mortgage] U	بدهی [رهنی] را قسطی پرداختن
	debt income ratio U	نسبت قروض به درامد ملی
	To be in the red . To contract a debt . U	قرض بالاآوردن
	debt collecting agency U	نماینده وصول مطالبات
	debt collection for realisation U	property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
	i paid the debt plus interest U	بدهی را با بهره ان دادم
	simple content debt U	دین ناشی از قرارداد شفاهی
	national debt burden U	بار قرضه ملی
	annual payment factor U	ضریب بازپرداخت سالیانه
	arrangement for payment by instalment U	قسط بندی
	arrangement for payment by instalment U	تقسیط
	The means of payment will appear unchanged. U	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
	balance of international payment U	موازنه پرداختهای بین المللی
	delayed payment penalty U	خسارت تاخیرتادیه
	30% down payment against bank guaranty U	۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
	To demand prompt payment. U	تقاضای پرداخت فوری کردن
	mail order of payment U	دستور پرداخت کتبی
	delayed payment penalty U	زیان دیر کرد
	lump sum payment U	پرداخت یکجا
	discontinue the payment of the cost of U	ترک انفاق
	late payment damages U	خسارت تاخیر تادیه
	regular payment of salaries U	پرداخت حقوق بطورمرتب
	Payment on delivery of goods. U	پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
	deferred payment credit U	اعتبار برای پرداختهای معوق
	payment in due cource U	پرداخت به موقع
	payment on open account U	پرداخت در حساب جاری
	preferential claims payment U	طلب ممتازه
	lump sum payment U	پرداخت نقدی
	debt due at a future time U	دین موجل
	Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb> U	گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
	option of delayed payment of the price U	خیار تاخیر ثمن
	fee [payment to professional people] U	حق الزحمه
	To pay money. To make a payment. U	بی پرده صحبت کردن
	secure encryption payment protocol U	سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
	part [ial] payment of a fine U	پرداخت قسمتی از جریمه
	payment on account [American English] U	قسط
	to make a part [ial] payment U	یک قسط را پرداختن
	payment by installments [American English] U	قسط
	To pay money. To make a payment. U	پول پرداختن