Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
past perfect
U
ماضی بعید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
past perfect tense
U
ماضی بعید
Other Matches
perfect
U
کاملا درست و بدون غلط
perfect
U
ساختن چیزی که کاملا درست است
perfect
U
تکمیل کردن
perfect
U
عالی ساختن
perfect
U
بی عیب تمام عیار
perfect
U
درست
perfect
U
مام
perfect
U
کامل
perfect
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
past
U
گذشته از ماورای
past
U
درماورای
past
U
دور از پیش از
past
U
سابقه
past
U
بعد از مافوق
what by gone or past
U
مافات
what is the past of go
U
چیست
past
U
ماضی
past
U
پیش ماقبل
the past
U
چیزی که در گذشته پیش آمد و تمام شد
past
U
گذشته
past
U
پیشینه وابسته بزمان گذشته
past
U
پایان یافته
perfect gas
U
گاز کامل
perfect gazes
U
گازهای ساده
perfect infinitive
U
مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
perfect information
U
اطلاعات کامل
perfect liquid
U
نقدینه کامل
perfect liquid
U
پول نقد
perfect game
U
باحداکثر 003 امتیاز
perfect game
U
یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
perfect foresight
U
پیش بینی کامل
perfect fluid
U
سیال کامل
perfect end
U
همه تیرها به هدف
perfect arch
U
قوس دور تمام
perfect competition
U
رقابت کامل
perfect loss
U
زیان مطلق
perfect loss
U
زیان خاص
perfect number
U
عدد کامل
[ریاضی]
It is a perfect fit.
U
کاملا" اندازه است ( لباس ،کفش وغیره )
perfect pitch
U
رجوع شود به pitch absolute
She is a perfect wife .
U
یک همسر کامل است
perfect tense
U
ماضی کامل
perfect tense
U
ماضی قریب
perfect score
U
امتیاز کامل
perfect radiator
U
تابنده کامل
perfect participle
U
وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
perfect number
U
عدد بی کاست
perfect monopoly
U
انحصار کامل
perfect market
U
بازار کامل
perfect loss
U
زیان خالص
to be the perfect fit
<idiom>
U
مو نمی زند
in perfect trim
U
کاملا اراسته یا اماده
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
word perfect
U
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
letter perfect
U
کلمه بکلمه
letter perfect
U
جزء بجزء
letter perfect
U
کاملاوارد
letter perfect
U
از بر
present perfect
U
مربوط به ماضی نقلی ماضی نقلی
word-perfect
U
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
we cannot undo the past
U
چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
to march past
U
رژه رفتن
the present and the past
U
اکنون و گذشته
the past tense
U
زمان ماضی ماضی مطلق
the past tense
U
زمان گذشته
past master
U
استاد قدیمی
He is past work.
U
دیگر از سن کار کردنش گذشته
see in the past makes saw
U
فعل see در گذشته sawمیشود
past master
U
استاد پیشین
past tense
U
زمان گذشته
the present and the past
U
گذشته و حال
the year past
U
سال گذشته
we cannot undo the past
U
اب رفته بجوی برنمیگردد
past masters
U
استاد قدیمی
In the course of the past centuries.
U
درطی قرنهای گذشته
During the past few days.
U
طی چند روز گذشته
to sweep past
U
تندگذاشتن
past masters
U
استاد پیشین
to rank past
U
رژه رفتن
file past
U
رژه رفتن
to file past
U
رژه رفتن
to sweep past
U
اسان رفتن
the present and the past
U
حال و گذشته
it is past all hope
U
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
it is past cure
U
از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
it is past reclaim
U
دیگر قابل اصلاح یااستردادنیست
it is past reclaim
U
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
make up for the past
U
جبران مافات کردن
march past
U
رژه
march past
U
رژه رفتن
past or preterite d.
U
ماضی مطلق
past performances
U
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
it is minutes past
U
ساعت سه وپنج دقیقه است 5دقیقه از3 گذشته است
for some time past
U
تا چندی پیش
for some time past
U
مدتی
for some time past
U
درگذشته
past participles
U
اسم مفعول
half past two
U
دوونیم
he is a past master in
U
او در استاد یا کهنه کار است
past participle
U
اسم مفعول
i went past the house
U
از پهلوی ان خانه رد شدم
past years
U
سالهای گذشته
practice makes perfect
<proverb>
U
کار نیکو کردن از پر کردن است
In perfect condition (shape).
U
کاملا" صحیح وسالم
practice makes perfect
U
کارکن تا استاد شوی
tp perfect oneself in an art
U
در فنی متخصص شدن
tp perfect oneself in an art
U
در هنری سرامد یا کامل شدن
practice makes perfect
U
کار نیکو کردن از پر کردن است
present perfect tense
U
ماضی قریب
future perfect tense
U
زمان ایندهای که انجام کاری پیش از وقت معینی پیش بینی میکند
present perfect tense
U
ماضی کامل
perfect price discrimination
U
تبعیض قیمت کامل
on old woman past sixty
U
پیرزنی بیش از شصت سال داشت
We are past that sort of thing .
U
دیگر این کارها از ماگذشته
her prime of life is past
U
عنفوان جوانی وی گذشته است
spike past the block
U
ابشار را پشت پای مدافعان کوبیدن
Whistle past the graveyard
<idiom>
U
تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
put (something) past someone (negative)
<idiom>
U
ازکار شخص متعجب شدن
To perfect oneself in a foreign language .
U
معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
The car is now in perfect running order .
U
اتوموبیل الان دیگه مرتب وخوب کارمی کند
To review the past in ones minds eye .
U
گذشته را از نظر گذراندن
I walked past the shop ( store ) .
U
از جلوی فروشگاه گذشتم
In times past . In olden days .
U
درروزگاران قدیم
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
U
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring.
U
در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
She is a perfect lady . She is a lady in the full sense of the word .
U
خانم به تمام معنی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com