Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
passive aggressive character
U
منش نافعال- پرخاشگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aggressive
U
تهاجمی
aggressive
U
حمله ور مهاجم
aggressive
U
پرخاشگر
aggressive
U
متجاوز
aggressive
U
مهاجم پرپشتکار
aggressive
U
پرتکاپو
aggressive
U
سلطه جو
aggressive
U
تجاوزکارانه
oral aggressive type
U
سنخ دهانی- پرخاشی
passive
U
دفاع بدون تیراندازی
passive
U
مبارزه منفی
passive
U
غیر عامل
passive
U
غیر فعال
passive
U
پذیرا
passive
U
کنش پذیر
passive
U
انفعالی کارپذیر
passive
U
وقت کشی بدون اجرای فن
passive
U
مفعولی
passive
U
بی اراده
passive
U
اثر ناپذیر
passive
U
غیر فعال مطیع وتسلیم
passive
U
دستخوش عامل خارجی
passive
U
نافعال
passive
U
پدافندغیر عامل بی بهره
passive
U
کم اثرپذیر
passive
U
انفعالی
passive
U
منفعل
passive
U
بیحال
passive
U
مفعول
passive
U
تاثرپذیر
passive
U
تابع
passive defense
U
پدافند غیرعامل
passive defense
U
دفاع غیر عامل
passive debt
U
وام بی بهره
passive absorption
U
جذب غیرفعال
indirect passive
U
فعل مجهولی که مغعول غیرصریح ان فاعل ان شده باشد
passive device
U
دستگاه منفعل
the passive voice
U
فعل مجهول
passive sonar
U
ردیاب غیر فعال
the passive voive
U
فعل مجهول
passive sodomy
U
ابنه
the passive voice
U
بنای مجهول
passive vocabulary
U
واژگان نافعال
passive resistance
U
خود داری از قبول یاموافقت
passive sodomy
U
مابونیت
passive play
U
اتلاف وقت
passive play
U
بازی غیرفعال
passive obedience
U
اطاعت صرف
passive obedience
U
فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
passive memory
U
حافظه منفعل
passive graphics
U
گرافیک منفعل
passive element
U
یکان غیر فعال
passive element
U
عنصرغیرفعال
passive element
U
عنصر غیرعامل
passive element
U
جزء غیرفعال
the passive voive
U
بنا مجهول
passive smoking
U
فردیغیرسیگاریکهدرجائیحضورداردکهافرادیدرحالسیگارکشیدنهستند
passive four terminal network
U
شبکه چهار قطبی بی اثر
passive earth pressure
U
رانش مقاوم خاک
passive earth pressure
U
فشار مقاوم خاک
passive particpial abjective
U
صفت اسم مفعولی
passive trade balance
U
فزونی واردات بر صادرات
passive trade balance
U
توازن تجارتی منفی
passive fiscal policy
U
سیاست مالی غیر فعال
passive particpial abjective
U
اسم مفعولی که بطورصفت بکاررود
oral passive type
U
سنخ دهانی- پذیرشی
character
U
صفت اختصاصی
character
U
حرف
character
U
نویسه
character per second
U
کاراکتر درثانیه
character per second
U
دخشه در ثانیه
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
U
صفت
character
U
خیم
character
U
نهاد سیرت
character
U
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character
U
خط
character
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character
U
مجسم کردن شخصیت
character
U
دخشه
character
U
سیرت
character
U
علامت
character
U
دخشه کاراکتر
character
U
مونه
character
U
رقم
character
U
عدد صحیح خصوصیت
character
U
منش
in character
<idiom>
U
مثل معمول
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
null character
U
دخشه پوچ
illigal character
U
دخشه غیر مجاز
identification character
U
علامت مشخصه
functional character
U
دخشه وفیفه بندی
graphic character
U
دخشه نگارهای
global character
U
کاراکتر سراسری
genital character
U
منش تناسلی
optical character
U
کاراکتر نوری
gap character
U
دخشه شکاف پر کن
numeric character
U
کاراکتر عددی
illigal character
U
کاراکتر غیر مجاز
nongraphic character
U
کاراکتر غیر گرافیکی
new line character
U
دخشه تعویض سطر
most significant character
U
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
membership character
U
ویژگی عضویت
magnetic character
U
کاراکتر مغناطیسی
optical character
U
دخشه نوری
magnetic character
U
دخشه مغناطیسی
null character
U
کاراکتر تهی
numeric character
U
دخشه عددی
ionic character
U
خصلت یونی
oral character
U
منش دهانی
pad character
U
حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
special character
U
دخشه
special character
U
ویژه
special character
U
دخشه ویژه
substitute character
U
حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
historic character
U
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
He has a clean character.
U
اخلاقا" آدم سالمی است
extended character
U
دکمهبازکنندهصفحه
character actor
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actors
U
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
sign character
U
دخشه علامت نما
separating character
U
دخشه جدا ساز
rub out character
U
دخشه پاک کن
pad character
U
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
special character
U
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
sync character
U
کاراکتر همگام
out of character
[OOC]
U
دور از منش من
receptive character
U
منش پذیرا
reserved character
U
کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
reserved character
U
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
character correction
U
نمایشتغییرات
character analysis
U
تحلیل منش
character pitch
U
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character pitch
U
pica
character pitch
U
type elite
character printer
U
چاپگر دخشهای
character printer
U
چاپگرعلامتی
character printer
U
چاپگر کاراکتری
blank character
U
کاراکتر تهی
character recognition
U
تشخیص کاراکتر
character set
U
دخشکان
character set
U
مجموعه علائم
character set
U
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
character sketch
U
شمایل
character string
U
رشته دخشهای
character string
U
رشته کاراکتری
character per inch
U
کاراکتر دراینچ
character per inch
U
دخشه در اینچ
illigal character
U
کاراکتر غیرقانونی
character checking
U
تست کاراکتری
character code
U
رمز دخشهای
character code
U
کد کاراکتری
character code
U
رمز کاراکتر
character density
U
تراکم دخشه ها
character density
U
تراکم کاراکترها
character disorder
U
اختلال منش
character fill
U
پر کردن کاراکترها
character generator
U
دخشه زا
blank character
U
دخشه فاصله
character generator
U
مولد کاراکتر
character graphics
U
نگاره سازی دخشهای
character guidance
U
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
character map
U
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
blank character
U
کاراکتر جای خالی
character neurosis
U
روان رنجوری منش
character table
U
جدول شناسایی
character template
U
مبدل کاراکتری
control character
U
کاراکتر کنترلی
compliant character
U
منش تسلیم گر
crc character
U
کاراکتر CRC
anal character
U
منش مقعدی
alphanumeric character
U
دخشههای الفبا عددی
enquiry character
U
کاراکتر پرس و جو
erase character
U
دخته پاک کن
character reader
U
دخشه خوان
erase character
U
حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
escape character
U
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
escape character
U
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
escape character
U
حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
escape character
U
کاراکتر گریز
exploitative character
U
منش بهره کش
forbidden character
U
دخشه ممنوعه
aknowledge character
U
کاراکتر مورد قبول
control character
U
دخشه کنترلی
control character
U
علامت کنترلی
check character
U
علامت مقابلهای
blank character
U
دخشه
check character
U
دخشه مقابلهای
character recognition
U
دخشه شناسی
character trait
U
صفت منشی
check character
U
کاراکتر مقابلهای
character training
U
پرورش منش
coded character
U
دخشه رمزی
blank character
U
فاصله
bell character
U
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
backspace character
U
دخشه پسبرد
control character
U
دخشه کنترل
alphabetic character set
U
رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com