English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
passenger station U ایستگاهمسافرین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
passenger U عابر مسافرتی
passenger U مسافر
passenger U گذرگر
outside passenger U مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
passenger U رونده
passenger plane U هواپیمای مسافربری
passenger car U واگن مسافری
To pick up a passenger. U مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
car passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
passenger terminal U ترمینالمسافران
car passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
foot passenger U پیاده پا رهسپار
foot passenger U مسافر پیاده
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
passenger train U قطارمسافربری
passenger platform U سکویمسافرین
passenger pigeon U کبوتر وحشی امریکای شمالی
passenger cabin U کابینمسافران
passenger liner U کشتی مسافری
passenger mile U طول راه مسافرت به حسب میل
passenger mile U میل مسافرتی
passenger liner U کشتی مسافربری
passenger car U اتومبیل سواری
passenger car trailer U تریلرخودروی سواری
The passenger was admitted into the USA. U به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
motor vehicle passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
passenger transfer vehicle U وسلهجابجاییمسافرین
universal passenger steps U پلههایعمومیمسافرین
mobile passenger steps U پلههایمتحرکمسافرین
way station U ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station U ایستگاه رله مخابراتی
on station U رسیدن به هدف
on station U روی هدف
on station U پروازهواپیما بالای هدف
Where is the station? U ایستگاه کجاست؟
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station U پست
on station U اماده باش بالای هدف
sub station U پست فرعی
station U جایگاه
station U پاسگاه
station U محل
station U درپست معینی گذاردن
station U مقام مستقرکردن
station U رتبه
station U موقعیت اجتماعی وضع
station U توقفگاه نظامیان وامثال ان
station U سکون پاتوق
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
station U وقفه
station U جا درحال سکون
station U مرکز
station U محل ماموریت
station U نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station U ایستگاه
station U استقرار یافتن
station U یا مقصد استفاده میشود
station U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station U محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station U پایگاه
station U مستقرکردن
repeater station U مرکز تقویت کننده
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
remote station U ایستگاه راه دور
shunting station U ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
slave station U ایستگاه فرعی
station house U مرکزکلانتری
station bill U لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
remote station U ایستگاه دور دست
station bill U جدول محلها
station house U ایستگاه کلانتری
station car U اتومبیل استیشن
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
station complement U پرسنل ثابت یک پایگاه
station break U وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
relay station U ایستگاه واسطه
orienting station U ایستگاه توجیه
pumping station U تلمبه خانه
observation station U دیدگاه
railway station U ایستگاه راه اهن
reading station U ایستگاه خواندن
reception station U دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
pumping station U ایستگاه تلمبه زنی
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
regulating station U پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
relay station U ایستگاه رله
naval station U پایگاه دریایی
station bar U رستوران ایستگاه راه آهن
station entrance U ورودیایستگاه
station circle U چرخههواشناسی
receiving station U ایستگاهدریافت
Where's the railway station? U ایستگاه راه آهن کجاست؟
local station U ایستگاهکانونی
intercom station U ایستگاهداخلی
goods station U ایستگاهکالاهایتجارتی
tracking station U ایستگاه ردیابی
station model U مدلهواشناسی
station platform U سکویایستگاه
train station U ایستگاهقطار
To the railway station U به طرف ایستگاه راه آهن
railway station U ایستگاه قطار
To marry below ones station. U با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
polling station U حوزهرایگیری
coach station U پارکینگوایستگاهدرشکه
underground station U ایستگاهزیرزمینی
transmitting station U ایستگاهارسال
work station U محل کار
wireless station U ایستگاه بی سیم
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station U مرکز مشترک
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
station number U شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
station log U دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station log U دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station keeping U در خط نگهداشتن ناو
telephone station U جایگاه تلفن
telephone station U تلفن خانه
tide station U ایستگاه جزر و مد
wireless station U فرستنده
triangulation station U ایستگاه مثلث بندی
traverse station U ایستگاه پیمایش
transit station U ایستگاه عبوری راه اهن
transfer station U محل اعزام افراد
transfer station U محل انتقال افراد
to station oneself U مقیم شدن
to station oneself U جا گرفتن
station house U ایستگاه راه اهن
consolidating station U ایستگاه تکمیل کننده بار
broadcast station U ایستگاه فرستنده
boat station U جای خدمه قایق
blade station U موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
battle station U پایگاه جنگی
battle station U پایگاه رزمی
astronomic station U ایستگاه دیدبانی نجومی
astronomic station U رصدخانه
ambulance station U ایستگاه امبولانس
amateur station U فرستنده تفننی
alert station U ایستگاه اعلام خطر
alert station U ایستگاه اماده باش
air way station U خطوط هوایی
air way station U ایستگاه کنترل
broadcasting station U ایستگاه رادیو
broadcasting station U ایستگاه رادیویی فرستنده
coast station U ایستگاه ساحلی
close station U افراد بدو مرخص
close station U خدمه بدو مرخص
climatological station U ایستگاه هواشناسی
clearing station U پست تخلیه بیماران
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
cleansing station U محل گندزدایی
cleaning station U پست رفع الودگی ش م ر
cleaning station U ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station U انتقال تعویض محل خدمت
change of station U تغییر محل ماموریت
central station U نیروگاه مرکزی
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station U فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
power station U نیروگاه
power station U ایستگاه مولدنیرو
power station U کارخانه برق
gas station U پمپ بنزین
filling station U پمپ بنزین
station wagons U استیشن واگن
station wagons U ماشین کبریتی
station wagon U استیشن واگن
station wagon U ماشین کبریتی
service station U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police station U ایستگاه پلیس
police station U مرکز پلیس
weather station U ایستگاه هوا شناسی
aid station U پست امدادی
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
action station U وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
action station U محل جنگ
action station U پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
station master U رئیس ایستگاه
space station U ایستگاه فضایی
space station U پایگاه فضایی
fire station U مرکز اتش نشانی
fire station U اداره اتش نشانی
fire station U پست اتش نشانی
fire station U ایستگاه اتش نشانی
weather station U ایستگاه هواشناسی
police station U کلانتری
mobile station U فرستنده متحرک
master station U ایستگاه اصلی
generating station U پست نیرو نیروگاه
generating station U کارخانه برق
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
fuelling station U ایستگاه سوختگیری
forward station U پاسگاه جلویی
forward station U ایستگاه جلو
flag station U جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com