Perdic | parent-teacher association | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 126 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	parent-teacher association U	انجمناولیاومربیان

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Farzaneh was considered an excellent teacher. [ Farzaneh was regarded as an excellent teacher.] U	فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
	teacher U	مدرس
	teacher U	معلم مربی
	teacher U	اموزگار
	teacher U	اموختار
	teacher U	دبیر
	head teacher U	معلممدرسه
	teacher's pet U	نورچشمی معلم
	visiting teacher U	معلم سرخانه
	teacher training U	تربیت معلم
	attack teacher U	وسیله اموزش عملیات ضدزیردریایی وانمودساز تک ضدزیردریایی
	teacher's college U	دانش سرا
	teacher's college U	دارالمعلمین
	Hello Hbib This is our teacher Her nam is U	فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
	school teacher U	اموزگار
	student teacher U	شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
	student teacher U	کارورز معلمی
	supply teacher U	معلمکمکی
	teacher efficiency U	کارامدی معلم
	teacher made test U	ازمون معلم ساخته
	the math teacher-turned-model U	آموزگار ریاضیی که مدل شده است.
	parent U	اصلی
	parent U	یکان لاحق
	parent U	بعنوان والدین عمل کردن
	parent U	یکان اولیه
	parent U	والدین
	parent U	جد
	parent U	پدر
	parent U	یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
	parent U	منشاء
	parent U	والدین منشاء
	parent U	پدر یا مادر
	Her teacher's presence caused her considerable discomfort. U	بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
	parent chain U	زنجیر اصلی
	parent company U	شرکت اصلی
	parent company U	شرکت مادر
	parent chain U	زنجیر مادر
	single parent U	بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
	grand parent U	جد و جده
	god parent U	نام گذاربچه
	god parent U	پدریامادرتعمیدی
	parent company U	شرکت مادر شرکت مرکزی
	one-parent family U	خانوادهایکهدرآنفرزندبافقط یکیازوالدینشزندگیکند
	parent program U	در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
	the parent of all evils U	سرچشمه همه بدی ها منشاهمه فسادها
	parent ship U	ship mother :syn
	parent ship U	کشتی مادر
	parent program U	برنامه ای که برنامه دیگر را آغاز میکند.
	parent object U	صفحهای که حاوی شی ارجاعی است
	parent folder U	پروندهای که حاوی پروندههای دیگر است
	parent directory U	دایرکتوری بالاتر
	parent directory U	دایرکتوری بالای یک زیر دایرکتوری
	parent child relationship U	رابطه پدر و پسر
	aunts related through only one parent U	عمات ابی یا امی
	Some parent spoil their children . U	برخی پدر ومادرها بچه هایشان را لوس بار می آورند
	association U	تداعی معانی تجمع
	association U	انجمن
	association U	شرکت
	association U	همباش
	association U	اجتماع
	association U	تجمع
	association U	پیوستگی
	association U	امیزش
	association U	معاشرت اتحاد
	association U	وابستگی وابسته سازی
	association U	تداعی
	association U	هم خوانی
	association U	پیوند ارتباط
	association coefficient U	ضریب ارتباط
	association cortex U	قشر تداعی
	association areas U	مناطق ارتباطی
	producers association U	انجمن تولید کنندگان
	association croquet U	کروکه انگلیسی
	association football U	اتحادیه فوتبال
	association croquet U	مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
	artieles of association U	شرکت ناور
	articles of association U	اساسنامه
	article of association U	اساسنامه شرکت
	trade association U	انجمن صنفی
	trade association U	تشکیلات صنفی
	argument association U	وابسته سازی نشانوند
	memorandum of association U	شرکتنامه تجاری
	housing association U	انجمنخانهیابیبهقیمتنازلتر
	residents' association U	انجمنشورایمحل
	forward association U	تداعی رو به جلو
	association by contiguity U	تداعی از راه مجاورت
	memorandum of association U	اساسنامه شرکت
	memorandom of association U	اساسنامه شرکت
	association test U	ازمون تداعی
	association school U	مکتب تداعی
	association psychology U	روانشناسی تداعی گرا
	association pathway U	گذرگاه ارتباطی
	association of ideas U	تداعی معانی
	association of ideas U	تداعی اندیشه ها
	association time U	زمان تداعی
	association nuclei U	هستههای ارتباطی
	backward association U	تداعی وارونه
	association neuron U	نورون ارتباطی
	clang association U	تداعی اوایی
	association method U	روش تداعی
	bar association U	کانون وکلا دادگستری
	bar association U	کانون وکلا
	free association U	تداعی ازاد
	frontal association area U	منطقه ارتباطی پیشانی
	international development association U	مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
	association for women in computing U	سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
	word association test U	ازمون تداعی واژه ها
	association for computing machinery U	بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
	association for women in computing U	متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
	association in information systems U	professionals
	association in information systems U	انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
	savings and loan association U	صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
	special libraries association U	انجمن کتابخانههای مخصوص
	association for computers and humanities U	یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
	association for system management U	یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
	data processing management association U	انجمن مدیریت پردازش داده
	e f t a (european free trade association U	اتریش
	e f t a (european free trade association U	پرتقال دانمارک
	e f t a (european free trade association U	سوئد
	e f t a (european free trade association U	سویس نروژ
	e f t a (european free trade association U	فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
	european free trade association U	A .T.F.E
	international air transport association U	اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
	national computer graphics association U	انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
	e f t a (european free trade association U	اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان