Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pack saddle
U
زین بارگیری
pack saddle
U
زین مخصوص بار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
saddle
U
سواری کردن
saddle
U
صفحه رنده بند ماشین تراش
saddle
U
گردنه
saddle
U
حایل
saddle
U
پایه
saddle
U
زمین زینی شکل گردنه
saddle
U
زین کردن
saddle
U
تحمیل کردن
saddle
U
پالان زدن
saddle
U
زین
saddle
U
حائل
in the saddle
U
صاحب اختیار
in the saddle
U
اماده
in the saddle
U
حاضر
in the saddle
U
سوار
in the saddle
U
یراق صاحب مقام
in the saddle
<idiom>
U
تحت فرمان
saddle bag
U
کیسه اب
saddle backed
U
خرپشته
saddle cover
U
زین پیچ
side saddle
U
زین زنانه
saddle bearer
U
زیرسری
boot and saddle
U
سوار شوید
saddle strap
U
تسمه زین
side-saddle
U
زین یک بری
side-saddle
U
زین زنانه
side saddle
U
زین یک بری
saddle bearer
U
تکیه گاه
saddle bearer
U
متکا
saddle blanket
U
نمد زین
saddle point
U
نقطه زینی شکل
saddle point
U
منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
saddle point
U
نقطه زینی
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
saddle strap
U
فتراک
saddle tree
U
قلتاق
saddle tree
U
یکجورگل لاله درامریکای شمالی
stock saddle
U
نوعی زین
For the moment he is in the saddle.
U
فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
to saddle any one with a task
U
کاری را بدوش کسی گذاشتن
saddle pillar
U
پایهصندلی
saddle nose
U
بینی فرو رفته
saddle link
U
حلقه زین دار
saddle bow
U
کوهه زین
saddle bow
U
قاش زین
saddle bronc
U
زین گذاری اسب نیمه رام
saddle pad
U
زین
saddle cover
U
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
saddle cloth
U
پارچه زیر یا روی زین باشماره اسب
saddle cover
U
زین پوش
saddle cover
U
غاشیه
saddle horse
U
اسب سواری
saddle leather
U
چرم زین سازی
butterfly saddle rug
U
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
saddle bronc riding
U
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
pack
U
بزور جا دادن
six-pack
U
نیم دوجین
to pack off
U
بیرون کردن
to pack off
U
روانه کردن
pack up
U
بستن
six-pack
U
شش قوطی
pack up
U
دست از کارکشیدن
pack off
U
روانه کردن
pack
U
تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی
pack
U
فشرده سازی
pack
U
بسته کردن
pack
U
فشردن
pack
U
محمول بادواب
pack
U
وسیله محمول
pack
U
فرستادن
pack
U
متراکم کردن فشردن
pack
U
با نمایش چندین حرف داده با یک حرف ذخیره شده
pack
U
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
pack
U
بار
pack
U
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری
pack
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
pack
U
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
pack
U
تعداد دیسکهای مغناطیسی ثابت یا متغیر
pack
U
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
pack
U
کوله پشتی
pack
U
بقچه
pack
U
قرار دادن
pack
U
بسته بندی کردن
pack
U
توده کردن بزور چپاندن
pack
U
بسته کردن یکدست ورق بازی
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
U
بارکردن بردن
pack
U
بسته
pack
U
دسته گروه
trade pack
U
بسته بندی تجاری
I'd like a face-pack.
من ماسک صورت میخواهم.
power pack
U
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
A pack of lies .
U
یک مشت دروغ
To pack a suitcase.
U
چمدان بستن
face pack
U
مادهایکهبرایتمیزکردنپوستصورتاستفادهمیشود
a face-pack
U
ماسک صورت
pack box
U
بسته
wolf pack
U
گله گرگ
wolf pack
U
حمله چندزیردریایی با هم به هدف
pack ice
U
رجوع شود به pack ice
pack ice
U
یختوده
pack ice
U
یخ شناور
to pack a jury
U
جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
survival pack
U
بسته نجات
summit pack
U
کوله قله
cigarette pack
U
بستهسیگار
emery pack
U
جاسوزنی
film pack
U
جایفیلم
wolf pack
U
حمله گرگ
gravel pack
U
پوشش شنی
pack horse
U
اسب بارکش
pack frame
U
کوله پشتی زین دار
pack cloth
U
لفاف بارپیچی
disk pack
U
گرده بسته
pack board
U
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
pack artillery
U
توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
pack annealing
U
التهاب لفافی
nondismountable pack
U
بسته غیرقابل پیاده سازی
disk pack
U
بسته دیسک
disk pack
U
گروه بسته
imagery pack
U
بسته حاوی عکسهای هوایی یک منطقه مشخص
dismountable pack
U
بسته قابل پیاده سازی
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
flat pack
U
بسته مسطح
pack horse
U
یابو
pack horse
U
بارگیر
amphibious pack
U
تک اب خاکی
pack box
U
پاکت
pack animal
U
چهارپا
pack animal
U
حیوان باربر
pack animals
U
چهارپا
pack animals
U
حیوان باربر
power pack
U
جعبه تغذیه
power pack
U
دستگاه تنظیم برق
ab power pack
U
جعبه تغذیه ا.ب
pack road
U
جاده مال رو
climbing pack
U
کوله پشتی
pack staff
U
بارنگهدار
pack staff
U
بغچه نگه دار
amphibious pack
U
بارهای اب خاکی
to pack a weapon
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
a pack of ravening wolves
U
یک گروه گرگ ژیان
consolidated pack ice
U
مجموعه یخهای شناور
pack annealing furnace
U
کوره التهاب لفافی
portable disk pack
U
بسته دیسک قابل حمل
to pack a weapon
[colloquial]
U
مسلح بودن
To collect (pack)the household goods.
U
اسباب خانه را جمع کردن
The kings horse has been called a pack horse.
<proverb>
U
به اسب شاه گفتند یابو .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com