English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outside broadcast U برنامهتلویزیونییارادیوییکهدرهوایآزادضبطشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
broadcast U منتشر کردن
broadcast U اشاعه دادن رساندن
broadcast U پخش کردن
broadcast U سخن پراکنی پراکندن
broadcast U داده پراکنی
broadcast U پخش خبر کردن
broadcast U اعلام کردن
broadcast U پخش اخبار
broadcast U پراکندگی
broadcast U سخن پراکنی
broadcast U انتشار
broadcast U منتشر
broadcast U پیامی که در شبکه به همه صادر شود
broadcast U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
broadcast U تصویر ویدیویی یا سیگنالی که مشابه نمونه آن در ایستگاه تلویزونی است
broadcast U 1-
broadcast U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
broadcast U پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
broadcast U توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
broadcast U پراکندن
broadcast U پخش
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
broadcast station U ایستگاه فرستنده
to broadcast seed U تخمی که درهمه جا پاشیده شود
party political broadcast U تبلیغاتانتخاباتیاحزابدررادیویاتلویزیون
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com