Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
out relief
U
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
relief
U
اسودگی
relief
U
راحتی
relief
U
فراغت ازادی
relief
U
اعانه
relief
U
کمک
relief
U
امداد
relief
U
رفع نگرانی
relief
U
تسکین
relief
U
حجاری برجسته
relief
U
خط بر جسته
relief
U
برجسته کاری
relief
U
تشفی
relief
U
ترمیم اسایش خاطر
relief
U
گره گشایی جبران
relief
U
جانشین
relief
U
تسکینی
relief
U
کاهش
relief
U
تحفیف
relief
U
معافیت
relief
U
رهایی
relief
U
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
relief
U
شکل فاهری و پست و بلندی
relief
U
نقشه برداری عوارض زمین
relief
U
کم کردن
relief
U
خلاص کردن
bas relief
U
برجسته کوتاه
bas relief
U
نقش کم برجسته
bas-relief
U
برجسته کوتاه
bas-relief
U
نقش کم برجسته
air relief cock
U
مجرای تهویه
basso relief
U
برجسته کوتاه
by way of relief
U
برای تنوع
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
discomfort relief ratio
U
بهر راحتی- ناراحتی
eleemosinary relief
U
دستگیری خیر خواهانه یامجانی
emergency relief
U
رهایی از بلایا
emergency relief
U
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
half relief
U
نیم برجسته
mezzo relief
U
نیم برجسته
high relief
U
نقوش برجسته
high relief
U
نقش تمام برجسته
in relief
U
برجسته
in relief
U
بطور برجسته
low relief
U
نقش نیم برجسته
narrative relief
U
نقش برجسته توصیفی
narrative relief
U
نقش برجسته روایتی
outdoor relief
U
اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
pauper relief
U
اعانه
pauper relief
U
بینوایان
prossure relief valve
U
شیر خلاص فشار
refugee relief
U
نجات پناهندگان
refugee relief
U
کمک به پناهندگان و فراریان ازمنطقه جنگی
relief angle
U
زاویه ازاد
relief angle
U
زاویه خلاصی
relief commander
U
گروهبان پاسدار یا پاسبخش
relief emboss
U
برجسته
relief emboss
U
نقشه برجسته
relief fund
U
وجوه اعانه
relief hole
U
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
relief in place
U
تعویض در محل
relief in place
U
تعویض یکانها در محل
relief interval
U
استراحت متناوب
relief map
U
نقشه برجسته
relief map
U
نقشه برجسته نما
relief maps
U
نقشههای توپوگرافی نقشههای هندسی زمین
relief of sentry
U
عوض نگهبان
relief time
U
زمان استراحت
relief valve
U
شیر اطمینان
relief valve
U
شیر فشارشکن
relief valve
U
شیر خلاص
relief well
U
چاه فشارشکن
relief well
U
چاه تخلیه
relief well
U
چاه بارشکن
shaded relief
U
عوارض مشخص یا بسیارناهموار
stucco relief
U
گچبریهای برجسته
terrain relief
U
شکل فاهری زمین
terrain relief
U
پستی وبلندی زمین
to bring out in relief
U
برجسته یا روشن کردن
to stand out in relief
U
برجسته یا روشن بودن
work relief
U
استراحت توام با کار
air relief valve
U
دریچههوا
pressure relief valve
U
دریچهتخلیهفشار
pressure-relief valve
U
دریچهتخلیهفشار
relief printing
U
چاپگربرجسته
tax relief
U
کاهشمبلغمالیاتی
debt relief
U
بخشش بدهکای
debt relief
U
صرف نظر از بدهکاری
relief
U
نقش یا گل برجسته
[این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
bas-relief
U
برجسته کاری
high relief
U
برجستگی زیاد
relief
[from pain]
U
تسکین
[درد]
relief
[from pain]
U
کاهش درد
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com