Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
out of line coding
U
کدگذاری برون خطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
in line coding
U
کدگذاری درون برنامهای
straight line coding
U
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
Other Matches
coding
U
رمزگذاری
coding
U
علامت گذاری
coding
U
کد گذاری
coding
U
رمزگردانی
coding
U
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
coding
U
کد گذاری چیزی
coding
U
برنامه نویسی
coding
U
کدگذاری
coding test
U
ازمون رمزگردانی
management coding
U
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
coding room
U
اطاق رمز
Manchester coding
U
روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود
coding form
U
فرم برنامه نویسی
coding form
U
ورقه برنامه نویسی
coding delay
U
تاخیر زمانی مربوط به کشف رمز و پیام
absolute coding
U
برنامه نویسی مطلق
program coding
U
کدگذاری برنامه
bar coding
U
علامت گذاری ستونی
automatic coding
U
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
trellis coding
U
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
Manchester coding
U
نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت
symbolic coding
U
کدگذاری نمادی
relative coding
U
برنامه نویسی نسبی
optimum coding
U
برنامه نویسی بهینه
relative coding
U
برنامه نویس نسبی
numeric coding
U
برنامه نویسی عددی
modular coding
U
برنامه نویسی پیمانهای
symbolic coding
U
برنامه نویسی نمادی
structures coding
U
برنامه نویسی ساخت یافته
symbolic coding
U
کدگذاری سمبلیک
Manchester coding
U
و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
line by line milling
U
فرز کردن سطر به سطر
line by line milling
U
فرز کردن سطری
line by line analysis
U
تجزیه سطر به سطر
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault
U
اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault
U
تماس خطوط
line to line fault
U
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line spacing
U
فاصله سطور
line to line voltage
U
ولتاژ زنجیر شده
line to line voltage
U
ولتاژ بین دو خط
on line
U
درون خطی
out of line
<idiom>
U
ناصحیح
line-up
U
به ترتیب ایستادن
line up
<idiom>
U
به درستی میزان کردن
line up
<idiom>
U
به صف کردن
down the line
<idiom>
U
درآینده
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
in line
<idiom>
U
با محدودیت متداول
line-up
U
ردیف ایستادن تیم
on line
U
مستقیم
on line
U
متصل
on line
U
در خط
on line
U
داخل رده
on line
U
مورداستعمال
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
line out
U
با خط علامت گذاشتن
in line
U
شمشیر در وضع حمله
mean line
U
خط میان
necessary line
U
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
o o line
U
خط تقسیم دیدبانی
o o line
U
خط دیدبانی سپاه
old line
U
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
on line help
U
کمک مستقیم
on the line
U
هواپیمای اماده پرواز
down line
U
بار کردن پایین خطی
down the line
U
ضربه از کنار زمین
out of line
U
خارج از خط جبهه
in line
U
همراستا
the line
U
صف
line out
U
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
all along the line
U
درامتدادهمه خط
all along the line
U
در همه جا
along line
U
در امتداد خطوط
along line
U
در خط
line by line
U
سطر به سطر
below the line
U
درامد یا هزینه غیر مترقبه
old line
U
محافظه کار
to come in to line
U
موافقت کردن
to come in to line
U
در صف امدن
out of line
U
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
line-up
U
به خط شدن
line
U
رسن
by line
U
خط فرعی راه اهن
line
U
بخط کردن
line
U
اراستن
line
U
ترازکردن
line
U
استرکردن
by line
U
خط دوم یافرعی
line
U
پوشاندن
line
U
خط
line
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
by line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
by-line
U
خط دوم یافرعی
line
U
طناب سیم
line
U
جاده
line
U
دهنه
line
U
لجام
line
U
: خط کشیدن
line
U
خط انداختن در
line
U
خط دار کردن
line
U
سطر
by-line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
by-line
U
خط فرعی راه اهن
line
U
طناب خط
line
U
طرز
line
U
اتصال فیزیکی به ارسال داده
line
U
شعبه
line
U
محصول
line
U
لاین
line
U
رشته
line
U
حدود رویه
line
U
خط صف
line
U
صفی در خط
line
U
در سمت
line
U
سیم
line
U
جبهه جنگ
line
U
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
U
نسب
line
U
خط زدن
line
U
ریسمان
line
U
رشته بند
line
U
: خط
line of d.
U
مرز
off line
U
غیر متصل
Are you still on the line?
U
خط را قطع نکردی؟
line of d.
U
حد فاصل
off line
U
منفصل
line up
U
به خط شدن
Are you still on the line?
U
هنوز پشت تلفن هستی؟
off line
U
قطع
off line
U
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line up
U
به ترتیب ایستادن
line up
U
ردیف ایستادن تیم
off line
U
برون خطی
line
U
ردیف
marline or line
U
طناب کوچک دولا
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
marriage line
U
گواهینامه ازدواج
marriage line
U
عقدنامه سند ازدواج
lubber's line
U
نشانگر سینه
lumber's line
U
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
phantom line
U
خط سری
mach line
U
موج ضربهای ضعیف
lumber's line
U
خط سینه ناو
lyman line
U
خط لیمان
pipe line
U
خط لوله
phantom line
U
خط فرضی
pitch line
U
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
possibilities line
U
خط امکانات
line selector
U
سلکتور خط
load line
U
خط بار
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
on line database
U
پایگاه داده درون خطی
private line
U
خط خصوصی
possibilities line
U
خط بودجه
principal line
U
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
price line
U
خط قیمت
local line
U
خط محلی
loop line
U
دوراهی
lubber line
U
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
lubber line
U
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
poverty line
U
خط فقر
line length
U
طول خط
line width
U
پهنای خط
on line system
U
سیستم درون خطی
nonswitched line
U
خط غیر گزینشی
non switched line
U
خط گزینه نشده
no fire line
U
خط منع اتش توپخانه
no fire line
U
خط منع اتش
night line
U
ریسمان ماهی گیری شبانه
new line character
U
دخشه تعویض سطر
neutral line
U
خط بی اثر
line loss
U
تلف خط
out line font
U
قلم متغیر
multidrop line
U
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
on line storage
U
حافظه درون خطی
on line operation
U
عمل درون خطی
on line operation
U
عملکرد درون خطی
orienting line
U
خط توجیه
line regulator
U
تنظیم کننده
out line font
U
فونت متغیر
offside line
U
خط فرضی موازی با دروازه
off line storage
U
حافظه برون خطی
off line operation
U
عملکرد برون خطی
multipoint line
U
خط چند نقطهای
line link
U
خط اصلی
multicore line
U
خط چند رشتهای
peaked line
U
خط پاره پاره
message line
U
خط مخابره
median line
U
میانه
penny a line
U
ارزان
mason's line
U
ریسمان کار
penny a line
U
پست
penny a line
U
ارزان نویس بی مایه
percolation line
U
خط نفوذ
phase line
U
خط خیز
peaked line
U
خط چین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com