English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
free love U عشق ورزی ومجامعت بدون مراعات ایین ازدواج
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all U مسابقه بین این اسبها
free-for-alls U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-alls U مسابقه بین این اسبها
free U ازاد
free U مطلق
free U مستقل
free U اختیاری مختار
free U مجانی
free U رایگان سخاوتمندانه
free U روا
free U مجاز منفصل
free U رها
free U بطور مجانی ازادکردن
free U ترخیص کردن میدانی
free U بازیگر ازاد
free U مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free U حرکت قایق در جلو باد
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
free U جایز
free U ازادکردن
free U بخشودن
free U تحویل
free U فاقد
free U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free U موجود در دیسک یا حافظه
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
tax-free U بخشوده از مالیات
free trade U تجارت ازاد
free trade U قاچاق
free trade U شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
free agent U بازیگر بدون قرارداد
free agents U بازیگر بدون قرارداد
free market U بازار ازاد
free markets U بازار ازاد
free enterprise U رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
free enterprise U کسب ازاد
free enterprise U ازادی اقتصادی
free enterprise U اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
free enterprise U تجارت ومعامله ازاد
fancy-free U ازغم عشق ازاد
free port U بندر ازاد
free port U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports U بندر ازاد
free ports U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free will U اختیاری
free will U ازادی اراده
free will U طیب خاطر
free will U اراده ازاد
free will U اختیار
rent free U بی اجاره
rent free U غیر ماجور
rent-free U بی اجاره
rent-free U غیر ماجور
free fall U سقوط ازاد
free fall U ریختن بار ووسایل از هواپیما به طورازاد با چتر
free fall U زمان فرود ازاد بدون چتر
duty-free U معاف از گمرک
scot free U معاف از مالیات
scot free U بی صدمه
scot free U سالم
scot-free U معاف از مالیات
scot-free U بی صدمه
scot-free U سالم
absorption mean free path U مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path absorption U مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
acceleration of free fall U شتاب گرانی
acceleration of free fall U شتاب ثقل
acid free U بدون اسید
admission is free to all ورود برای همه یا همگان آزاد است
attenuation mean free path U مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation U مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
carbon free U کربن ازاد
carbon free U ذغال ازاد
context free U مستقل از متن
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
cut free U ازاد بریدن
delivery free U تحویل رایگان
delivery free U حمل مجانی
direct free kick U مکث مهاجم برای فریفتن حریف
distribution free U نابسته به توزیع
duties free U معاف از حقوق گمرکی
duty free U بخشوده از حقوق گمرکی
duty free U معاف از عوارض گمرکی
duty free U معاف ار مالیات
duty free U معاف ازحقوق گمرکی
duty free U فاقد حقوق گمرکی
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
e f t a (european free trade association U اتریش
e f t a (european free trade association U پرتقال دانمارک
e f t a (european free trade association U سوئد
e f t a (european free trade association U سویس نروژ
e f t a (european free trade association U فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
error free U بی خطا
european free trade association U A .T.F.E
everybody os presumed free of U obligation any
Other Matches
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
having free will U ازادکار
having free will U فاعل مختار
free <adj.> U دست و دلباز
i did that of my own free will U این کار را کردم
You are free to go now. U اکنون آزادید بروید.
free for all U داد وبیداد
free for all U زدوخوردهمگانی
i did that of my own free will U به میل خود
free thought U ازادی فکر لامذهب
free thought U وارستگی از مذهب
free thinker U کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free spokenness U رک گویی
free throw U پنالتی
free throw U پاس بدون مانع
free throw U پرتاب ازاد
free thinking U ازادی از قیود مذهب
free thinkers U افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free spool U چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream U جریان ازاد
free support U تکیه گاه ازاد
free surface U سطح اب ازاد
free surface U مخازن ازاد اب
free surface U سطح ازاد
free swimming U شناور
free swimming U قادر به شنا
free thinker U وبه مذهب بی اعتنا است .
free spokenness U ساده گویی
free throw U پرتاب بدون مانع برای یار
free tower U برج ازاد
free with ones money U ولخرج
free world U جهان ازاد
free world U کشورهای غیرکمونیست
free zone U منطقه ازاد
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone U منطقه ازاد تجاری
guns free U توپها اتش باختیار
heart free U ازاد ازقید عشق
heart free U مبرا از عشق
free wheeling U خلاصی
free wheeling U حالت خلاصی
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
free tower U برج پرش ازاد
free trader U تجارت ازاد
free trader U بدون گمرک
free turbine U توربین ازاد
free verse U شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume U حجم ازاد
free vortex U گرداب ازاد
free WAIS U گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheel U حرکت بدون رکاب زدن
free thinkers U ازاد فکران
free moisture U رطوبت ازاد
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
free of tax U بدون مالیات
free on boand U فوب
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board U بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay U تحویل دراسکله
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail U تحویل در راه اهن
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail U تحویل کالا روی قطار
free of expense U بیخرج
free of expense U مجانی
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
free moisture U رطوبت سطحی
free of all average U معاف از هرگونه خسارت
free of all charges U بدون هیچگونه مخارج
free of charge U رایگان
free of charge U معاف از حقوق گمرکی
free of charge U مجانی
free of cost U مجانی
free of cost U مفت
free on truck U تحویل کالا روی کامیون
free oscillation U نوسان ازاد
free sample U نمونه مجانی
free silver U مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space U فضای ازاد
free space U فضای خالی
free spillweir U سرریز ازاد
free spoken U رک گو
free spoken U ساده گو
free spoken U بی پرده
free safety U مدافع در منطقه ضعف
free rotation U چرخش ازاد
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
free person U حر
free play U بازی ازاد
free play U ازاد
free play U لق
free play U بدون محدودیت
free position U روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical U رادیکال ازاد
free recall U یاداوری ازاد
free redical U بنیان ازاد
free rocket U موشک ازاد
free spoken U بی محابا
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
tax-free <adj.> U معاف از مالیات
tax-free <adj.> U بدون مالیات
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
barrier-free U بدون حائل
free rider U آدم انگل
free rider U آدم لاشخور
free rider U آدم مفت خور
Free Classicism U [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic U احیای سبک گوتیک
problem-free <adj.> U بدون دردسر
trouble-free <adj.> U بدون زحمت
problem-free <adj.> U بدون زحمت
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> U بدون دردسر
free shipping <adj.> U ارسال مجانی
postage-free <adj.> U ارسال مجانی
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف در رویت
Free style U [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
Free Tudor U [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> U دست و دلباز
postage-free <adj.> U حمل رایگان
free shipping <adj.> U حمل رایگان
postage-free <adj.> U ارسال رایگان
free shipping <adj.> U ارسال رایگان
leave someone free to U مخیر گذاشتن کسی
tax free U معاف از مالیات
the free list U صورت کالای بی گمرک
to set free U ازادکردن
weapons free U جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free-range U آزادچر
free-range U خانگی
free-standing U خودایستا
free-standing U غیرمتصل
free-standing U مجزا
free-standing U مستقل
tax free U بخشوده از مالیات
stimulus free U محرک- نابسته
setting free U ازاد کردن برده
mean free for scattering U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path U مسافت ازاد متوسط
mean free path U مسافت ازاد میانگین
obsolescence free U دستگاه متروک
post free U بدون نیاز به تمبر زدن
running free U خلاص کار کردن
running free U بادبانی با باد پاشنه
sailing free U باد ازاد
set free U ازاد کردن
setting free U عتق
free-standing U آزاد
fat-free U بدونچربی
free hand <idiom> U کاملاآزاد درانجام کاری
alcohol-free <adj.> U بدون الکل
free stroke U کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
free from error <adj.> U بدون مشکل
free from error <adj.> U بی عیب و نقص
free from error <adj.> U بی عیب
free and easy <idiom> U غیر رسمی
I went scot - free . U خیلی مفت دررفتم ( بدون جریمه یا تنبیه)
On the free market . U دربازار آزاد
free house U مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
free kick U ضربهآزاددرفوتبال
free pardon U متهمیکهآزادمیشود
free pass U مجوزورود
free spirit U فردیکهمستقلزندگیمیکند
free-and-easy U غیررسمی غیرجدی
interest-free U وام بدونبهره
nuclear-free U مکانیکهدرآناستفادهازسلاحوانرژیهستهایقدغنباشد
toll-free U تلفنرایگان
trouble-free U آنچهتولیددردسرنکند
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
free docks U تحویل در بارانداز
free dance U قسمت ازاد مسابقه رقص بااسکیت
free competition U رقابت ازاد
free climbing U صعود ازاد
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
free carrier U تحویل به حمل کننده کالا
free capital U سرمایه گذار پولی
free born U دارای حقوق شهرنشینان ازاد
free born U ازادزاده
free docks U نوعی قرارداد که در ان کالا را دربندر مبدا به بندرگاه تحویل می دهند
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
free entrance U ورود مجانی
free enthalpy U انتالپی ازاد
free energy U انرژی ازاد
free electron U الکترون غیرپیوندی
free electron U الکترون ازاد
free eddy U جریان متلاطم ازاد
free economy U اقتصاد ازاد
free booter U غارتگر
free booter U راهزن
everybody os presumed free of U اصل بربرائت است
failure free U بدون خرابی
fancy free U عاری از خیال
free board U فاصله بین اب و عرشه کشتی
free board U ارتفاع سطح اب تا تاج سد
free board U عمق یا ارتفاع ازاد
free ball U توپ بی صاحب
free association U تداعی ازاد
free aqifer U سفره ازاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com