English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
original and derivative estate U مال اصلی و مال فرعی
original and derivative estate U اصل مال یا نمائات یا منافع ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
second derivative U مشتق دوم
second derivative U مشتق مرتبه دوم
derivative U اشتقاقی
derivative U مبدل
derivative U مشتق
derivative U فرعی
derivative U گرفته شده
derivative U ماخوذ
derivative U مشق
partial derivative U مشتق جزیی [ریاضی]
partial derivative U مشتق پاره ای [ریاضی]
parial derivative U مشتق جزئی
anti derivative U ضد مشتق
original U اصل
original U مبتکر ابتکاری
original U بکر
original U بدیع
original U منبع سرچشمه
original U اغازین
original U ابتکاری
original U نسخه اصلی
original U ابتدایی
original U دیسک داده اصلی
original U که از آن می توان کپی گرفت
original U آنچه اول استفاده یا ساخته شود
original U نسخه اولیه
original U اصیل
original U اصلی
original response U پاسخ ابتکاری
original data U داده اصلی
original document U بنچاق
original document U اصل سند
original overlay U پوششاصلی
the original letter U عین نامه
original soil U خاک بکر
original sin U نخستین گناه ادم ابوالبشر
original nature U طبع اغازین
original map U نقشه مادر
original map U نقشه اصلی
original language U زبان اصلی
original ground U زمین بکر
original ground U زمین طبیعی
original equipment manufacturer U شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
original ground level U تراز زمین طبیعی
It is avery good ( an original ) idea. U فکر بسیار خوبی است
estate at will U در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
third estate U عوام
one third of estate U ثلث
one third of estate U ثلث ترکه
estate at will U اجاره مشروط
estate U ملک
estate U املاک
estate U دارایی
estate U دسته طبقه
estate U حالت
estate U وضعیت
estate U ماترک
estate U دارائی
estate U دارائی فردمتوفی
real estate U مال غیرمنقول
real estate U املاک و مستغلات
an insolvent estate U دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
partition of an estate U افراز ملک
real estate U ملک
real estate U املاک و ساختمان
real estate U زمین
trading estate U ملکتجاری
industrial estate U محوطهصنعتی
estate agent U فروشندهزمینوملک
real estate U مستغلات
housing estate U محوطهی خانه سازی
estate cars U اتومبیل استیشن
winding up an estate U تقسیم مال بین غرماء
estate duty U مالیات ارث
real estate U معاملات زمین
separate estate U اموال شخصی زن
real estate U خرید زمین
real estate U مستغل
equitable estate U در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
estate in remainder U تملک معلق
estate by curtesy U میراث قانونی زوج
estate in fee U مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
estate in dower U میراث قانونی زوجه
estate in common U مالکیت مشاع
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
estate for years U حق رقبی
estate for life U حق عمری
distribution of the estate U تقسیم ترکه
estate duty U مالیات بر ارث
estate by curtesy U در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
equitable estate U عین مرهونه
estate in common U اشتراک در مالکیت زمین
fourth estate U نشریات ملی
life estate U حق عمری
life estate U عمری
fourth estate U رکن چهارم مشروطیت
fourth estate U مطبوعات عمومی
administration of estate U اداره ترکه
estate tax U مالیات مستغلات
estate tax U مالیات بر املاک
estate of a deceased U ماترک
estate of a deceased U ترکه
estate in reversion U هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
one thrid of the estate U ثلث ترکه
estate in reversion U هبه قابل رجوع از جانب واهب
estate in remainder U ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow. U این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
benefical owner of an estate U مالک بهره برداریک دارایی
estate in joint tenancy U واگذاری مشاع
to let something [British E] [Real Estate] U کرایه دادن چیزی
to let something [British E] [Real Estate] U اجاره دادن چیزی
real estate agency U بنگاه معاملات املاک
real estate broker U واسطه املاک
estate in joint tenancy U در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
real estate tax U مالیات بر مستغلات
real estate broker U دلال اموال غیرمنقول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com