English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
organic deposits U رسوبهای الی
organic deposits U نهشتهای الی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
organic U عضوی
organic U یکان سازمانی
organic U سازمانی اصلی
organic U مربوط به یک قسمت یا یکان
organic U اساسی
organic U وابسته به موجودالی
organic U ساختمانی
organic U زیستی
organic U موثردرساختمان اندام
organic U اندام دار اساسی
organic U اصلی
organic U ذاتی
organic U الی
organic U وابسته به شیمی الی
organic U سازمانی الی
organic U بنیانی حیوانی
organic weakness U ضعف ارگانیک
organic soup U سوپ الی
organic soil U خاک الی
organic compound U مواد آلی
organic silt U خاک رس
organic set U امایه عضوی
organic silt U مخلوط بامواد الی
organic sensations U احساسهای عضوی
organic psychosis U روان پریشی عضوی
organic polymer U بسپار الی
organic pesticides U افت کش الی
organic materials U مواد الی
organic magnet U مغناطیس الی
organic disorder U اختلال عضوی
organic deafness U کری عضوی
organic chemistry U شیمی الی
organic compound U مواد شیمیایی
hetero organic polymer U ناجور بسپار الی
organic mental disorder U اختلال روانی عضوی
organic brain syndrome U او بی اس
organic brain syndrome U نشانگان اسیب مغزی
deposits U امانت
deposits U ودیعه
deposits U نهشت
deposits U پس انداز
deposits U سپردن پس اندازکردن
deposits U پس مانده
deposits U ته نشینی
deposits U رسوب
deposits U : ته نشین کردن گذاشتن
deposits U سپردن ذخیره سپردن
deposits U به حساب بانک گذاشتن
deposits U : سپرده
deposits U سرمایه گذاری کردن
deposits U پول بیعانه
deposits U گرو
deposits U ته نشست ته نشین
deposits U سپرده
deposits U کنار گذاشتن
deposits U ذخیره رسوب
deposits U ته نشین
deposits U ذخیره کانسار
deposits U ترسیب
deposits U نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
deposits U لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposits U ذخیره معدنی
deposits U رسوب کردن
deposits U پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
deposits U پیش پرداخت
deposits U نهشته
deposits U ذخیره ودیعه
deposits U ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
deposits U ایداع
deposits U چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
special deposits U سپردههای ویژه
time deposits U سپردههای مدت دار
time deposits U مطالبه نقدی موجل از بانک
soldier's deposits U حسابهای پس انداز سربازان
pelagic deposits U نهشتهای دریامیانی
certificate of deposits U گواهی نامه سپرده
furnace deposits U ته نشستهای کوره
deltaic deposits U نهشتهای دلتایی
chemical deposits U نهشتهای شیمیایی
public deposits U سپردههای عمومی
tidal mud deposits U گل رسوب شده حاصل از جزرو مد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com