English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
optimum programming U برنامه نویسی بهینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
optimum U بهینه
optimum U سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
optimum U بهترین امکان
optimum value U مقدار بهینه
optimum U حدمتناسب
optimum U مقدار مطلوب
optimum U حالت مطلوب
optimum U درجه لازم
optimum U حد مطلوب
optimum U مناسب
optimum U مطلوب
optimum point U نقطه مطلوب
optimum point U نقطه ایده ال
optimum population U حد مطلوب جمعیت
optimum schedule U مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
optimum speed U سرعت مطلوب
optimum speed U کندی بهینه
optimum temperature U دمای بهینه
optimum output U تولید مطلوب
optimum output U تولید بهینه
optimum height U حداکثر ارتفاع
optimum height U ارتفاع حداکثرقابل استفاده
optimum height U ارتفاع مطلوب
optimum moisture U نم بهینه
optimum moisture U رطوبت بهینه رطوبت مناسب
optimum code U برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
optimum coding U برنامه نویسی بهینه
optimum allocation of resources U تخصیص مطلوب منابع
optimum tree search U جستجوی بهینه درخت
optimum moisture content U درصد رطوبت مناسب خاک
programming U نوشتن داده در وسیله PROM
programming U نوشتن برنامه برای کمپیوترها
programming U GOLORP
programming U قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
programming U برنامه نویسی کامپیوتر
programming U برنامه ریزی
programming U برنامه نویسی
programming U نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
systems programming U برنامه نویسی سیستم
top down programming U برنامه سازی از بالا به پایین
quadratic programming U برنامه ریزی غیرخطی
system programming U برنامه نویسی سیستم
programming team U تیم برنامه نویسی
programming statement U حکم برنامه نویسی
programming specification U مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
programming linguistics U زبان شناسی برنامه نویسی
structured programming U برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
programming librarian U بایگان برنامه نویسی
programming language U زبان برنامه نویسی
programming aids U کمک برنامه نویسی
programming aids U ادوات برنامه نویسی
quadratic programming U تابع هدف درجه دوم است
quantitative programming U برنامه ریزی کمی
structured programming U برنامه نویسی ساخت یافته
symbolic programming U برنامه نویسی سمبلیک
optimm programming U برنامه نویسی بهینه
application programming U برنامه نویسی کاربردی
integer programming U برنامه سازی صحیح
integer programming U برنامه ریزی عدد صحیح
functional programming U برنامه نویسی تابعی
goal programming U برنامه ریزی ارمانی
elegant programming U نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
dynamic programming U برنامه سازی پویا
dynamic programming U برنامه نویسی پویا
dynamic programming U برنامه ریزی پویا
discrete programming U برنامه سازی گسسته
defensive programming U برنامه نویسی تدافعی
conversational programming U برنامه سازی محاورهای
conventional programming U برنامه نویسی قراردادی
concurrent programming U برنامه نویسی همزمان
computer programming U برنامه نویسی کامپیوتری
bottom up programming U ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
automatic programming U برنامه نویسی اتوماتیک
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
interactive programming U برنامه سازی فعل و انفعالی
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
linear programming U برنامه ریزی خطی
modular programming U برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
non numeric programming U برنامه ریزی غیر عددی
mathematical programming U برنامه نویسی ریاضی
nonlinear programming U برنامه ریزی غیر خطی
programming methods U روشهای برنامه ریزی
modular programming U برنامه نویسی پیمانهای
logic programming U برنامه نویسی منطقی
linear programming U برنامه نویسی خطی
multi programming U سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
certificate in computer programming U CCP
object language programming U برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
object oriented programming U برنامه نویسی مقصود گرا
turning programming language U زبان برنامه نویسی تورینگ
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
planning programming budgetting U system
input output programming system U سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
mail application programming interface U مجموعه استانداردها
high level programming language U زبان برنامه نویسی سطح بالا
low level programming language U زبان برنامه نویسی سطح پایین
mail application programming interface U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
special purpose programming language U زبان برنامه نویسی تک منظوره
object oriented programming language U زبان برنامه نویسی موضوعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com