English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
nuclear winter U زمستان اتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the f. winter U زمستان اینده
winter U شتا
winter U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
all over winter U سراسر زمستان
winter U زمستان
winter tide U فصل زمستان
in the midst of winter U در قلب زمستان
winter storage U مخزن زمستانه
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
in the midst of winter U در چله زمستان
in the midst of winter U در وسط زمستان
winter squash U کدوی اسلامبولی
winter squash U کدوی حلوایی
winter cherry U کاکنج عروس پس پرده
winter crookneck U کدوی زمستانی کدوی گردن کج زمستانی
winter kill U در سرمای زمستان از بین رفتن
winter kill U زمستان کش
winter melon U خربوزه انباری خربوزه شیرین انباری
winter quarters U پادگان زمستانی اقامتگاه زمستانی
winter quarters U قشلاق
winter solstice U انقلاب زمستانی
the dead of winter U چله زمستان
depth of winter U چله زمستان
winter sports U ورزشهایزمستانی
to weather something in winter U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
winter olympic U بازیهای المپیک زمستانی
winter squash U کدوی زرد
The squirrels are storing up nuts for the winter. U سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
nuclear U مربوط به اتمی
non-nuclear U ناوابسته به اتم و نیروی اتمی
non-nuclear U نااتمی
non-nuclear U غیراتمی
nuclear U هستهای
nuclear U مغزی
nuclear U اتمی
nuclear reaction U فرایند هستهای
nuclear reaction U واکنش هستهای
nuclear pile U پیل هستهای
nuclear radius U شعاع هسته
nuclear radiation U تشعشع هستهای
nuclear power U انرژی هستهای
nuclear power U نیروی هستهای
nuclear particle U هستک
nuclear size U اندازه هسته
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nuclear strike U تک اتمی
nuclear membrane U عضوهستهای
nuclear-free U مکانیکهدرآناستفادهازسلاحوانرژیهستهایقدغنباشد
nuclear warfare U میدان جنگ اتمی
nuclear warfare U جنگ اتمی
nuclear transformation U تبدیل هستهای
nuclear submarine U زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
nuclear structure U ساختار هستهای
nuclear strike U تک هستهای
nuclear whorl U پیچهستهای
nuclear reactor U راکتور هستهای
nuclear configuration U ترکیب هستهای
nuclear corrosion U فرسایش هستهای
nuclear detector U اشکارساز هستهای
nuclear dud U بمب عمل نکرده اتمی
nuclear electricity U الکتریسیته هستهای
nuclear electron U الکترون هسته
nuclear energy U انرژی هستهای
nuclear chemistry U شیمی هستهای
nuclear charge U بار هسته
nuclear cell U پیل اتمی
nuclear reactor U واکنشگاه هستهای
nuclear reactors U پیل اتمی
nuclear reactors U راکتور هستهای
nuclear reactors U واکنشگاه هستهای
nuclear families U خانواده هستهای
nuclear family U خانواده هستهای
nuclear reactor U پیل اتمی
nuclear engineering U تکنولوژی هستهای
nuclear technology U تکنولوژی هستهای
nuclear equipoise U گلوله اتمی ممنوعه
nuclear parity U قدرت اتمی یکسان
nuclear number U عدد هستهای
nuclear number U عدد جرمی
nuclear magneton U مگنتون هسته
nuclear fusion U همجوشی هستهای
nuclear fusion U گداخت هستهای
nuclear fusion U گداز هستهای
nuclear equipoise U گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
nuclear fission U انشقاق هستهای
nuclear fission U شکافت هستهای
nuclear parity U همطرازی اتمی
nuclear forces U نیروهای هستهای
nuclear fusion U ذوب هستهای
nuclear power production U تولید انرژی هستهای
nuclear power plant U تاسیسات انرژی هستهای
nuclear power station U نیروگاه هسته ای
nuclear power plant U نیروگاه هسته ای
nuclear power station U نیروگاه هستهای
nuclear powered submarine U submarine nuclear
nuclear fusion energy U انرژی ذوب هستهای
nuclear biological chemical U شیمیایی میکربی هستهای
nuclear binding energy U انرژی اتصال هستهای
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
effective nuclear charge U بار موثر هسته
civil nuclear powers U کشوردارای قدرت اتمی
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
attack nuclear carrier U ناو هواپیمابر افندی هستهای
nuclear boiler room U اتاقکمولدبخارهستهای
nuclear magnetic resonance U تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
production of electricity from nuclear energy U تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای
a declared [pronounced] opponent of nuclear power U مخالف آشکار [اعلام شده] انرژی هسته ای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com