Perdic | normal voltage | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	normal voltage U	ولتاژ عادی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	normal U	معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
	normal U	عادی معمولی
	normal U	قایم
	normal U	عمود
	normal U	نرمال
	normal U	قائم
	normal U	متعارف بهنجار
	normal U	محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
	normal U	قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
	normal U	روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
	normal U	بهنجار
	normal U	هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
	normal U	عادی
	normal U	معمولی
	normal U	هنجار معمول
	normal U	طبیعی
	normal U	میانه متوسط
	normal U	به هنجار
	normal price U	قیمت متعارف
	normal maintenance U	نگاهداری بهنجار
	normal maintenance U	محافظت عادی
	normal opening U	گشایش نرمال یا فرانسوی
	normal permeability U	نفوذپذیری معمولی
	normal plane U	توزیع نرمال
	normal plane U	صفحه قائم
	normal interval U	فرمان از جلو نظام
	normal interval U	فاصله معمولی صف
	normal hydrocarbon U	هیدروکربن نرمال
	normal good U	کالای عادی
	normal good U	کالای معمولی
	normal function U	تابع بهنجار
	normal form U	صورت هنجار
	normal form U	صورت عادی
	normal price U	قیمت عادی قیمت معمولی
	normal price U	قیمت عادی
	normal vector U	بردار عمود
	it is of a normal size U	دارای اندازه عادی یا معمولی است
	normal vector U	بردار قائم
	normal profit U	سود متعارف
	normal distribution U	توزیع گوسی [ریاضی]
	normal stress U	تنش نرمال
	normal stress U	تنش شاغولی
	normal state U	حالت نرمال
	normal solution U	محلول نرمال
	normal slump U	درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
	normal school U	دارالمعلمین
	normal school U	دانش سرا
	normal salt U	نمک خنثی
	normal range U	محدوده عادی
	normal profit U	سود عادی
	normal termination U	پایان عادی
	normal force U	نیروی عمودی
	normal curve U	منحنی نرمال
	normal band U	نوار متعارفی
	normal charge U	خرج معمولی توپ
	normal interval U	از جلونظام
	normal acceleration U	شتاب عمودی
	Now I'm back to normal. U	حالا به حالت عادی برگشتم.
	normal acceleration U	شتاب قائم
	Can't you just say hello like a normal person? U	نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
	angle ti the normal U	زاویه نرمال
	normal axis U	محور عمودی
	normal curve U	منحنی بهنجار
	normal distribution U	توزیع نرمال
	normal force U	تلاش عمودی
	normal fault U	گسل طبیعی
	normal exit U	درروی عادی
	normal distribution U	توزیع نرمال [ریاضی]
	normal axis U	محور قائم
	normal distribution U	توزیع بهنجار
	normal temperature and pressure U	شرایط متعارفی
	normal boiling point U	نقطه جوش متعارفی
	normal sulphation of battery U	سولفاتی شدن معمولی
	normal temperature and pressure U	شرایط استاندارد
	normal glow discharge U	تخلیه تابناک متعارف
	normal zeeman splitting U	شکافتگی بهنجار زیمان
	normal bivariate distribution U	توزیع دو متغیری نرمال
	normal temperature and pressure U	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
	normal zeeman effect U	اثر بهنجار زیمان
	normal water level U	تراز بهنجار اب
	normal distribution curve U	منحنی توزیع بهنجار
	I'd like a shampoo for normal hair.	من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
	normal magnetization curve U	خم مغناطیس پذیری معمولی
	normal distribution curve U	منحنی توزیع نرمال
	normal error curve U	منحنی خطای نرمال
	normal pool level U	تراز بهنجار مخزن
	normal freezing point U	نقطه انجماد متعارفی
	normal probability curve U	منحنی بهنجار احتمال
	normal rate of return U	نرخ بازده متعارف
	normal energy level U	تراز متعارفی
	log normal distribution U	لگاریتم توزیع عادی
	normal shock wave U	موج ضربهای عمود
	yield point at normal temperature U	نقطه تسلیم در دمای بالا
	in normal situations on public roads U	در ترافیک معمولی خیابان
	machine wash in hot water at a normal setting U	شستشوباماشیندرآبنرم وگرم
	machine wash in warm water at a normal setting U	شستشوباماشیندرآبگرم ونرمال
	y voltage U	ولتاژ ستاره
	useful voltage U	ولتاژ موثر
	voltage U	ولتاژ
	voltage U	نیروی الکتروحرکتی در واحد ولت
	voltage U	خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
	voltage U	نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
	voltage U	وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
	voltage U	ولتاژ تانسیون
	voltage U	فشار الکتریکی
	voltage multiplier U	چند برابر کننده ولت
	voltage peak U	پیک ولتاژ
	voltage pulse U	پالس ولتاژ
	voltage ratio U	نسبت ولتاژ
	voltage regulation U	تنظیم ولتاژ
	voltage regulator U	تنظیم کننده اختلاف سطح
	voltage regulator U	نافم ولتاژ
	voltage regulator U	رگولاتور ولتاژ
	voltage regulator U	تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
	voltage measuring U	سنجش فشارالکتریکی
	voltage measuring U	سنجش ولتاژ
	voltage impluse U	ایمپولز ولتاژ
	voltage impluse U	ضربان ولتاژ
	voltage increase U	افزایش ولتاژ
	voltage rise U	افزایش ولتاژ
	voltage indicator U	دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
	voltage level U	سطح ولتاژ
	voltage level U	سطح فشارالکتریکی
	voltage limiter U	محدود کننده ولتاژ
	voltage loss U	اتلاف ولتاژ
	voltage loss U	تلف ولتاژ
	voltage loss U	گمگشتگی فشارالکتریکی
	voltage regulator U	تنظیم کننده ولتاژ
	voltage relay U	رله ولتاژ
	voltage saturation U	اشباع ولتاژی
	voltage to ground U	ولتاژ زمین
	voltage to neutral U	ولتاژ اتصال ستارهای
	voltage transformer U	مبدل ولت
	voltage transformer U	ترانسفورماتور ولتاژ
	voltage triangle U	مثلث ولتاژها
	voltage variation U	تغییر ولتاژها
	voltage vector U	بردار ولتاژ
	zener voltage U	ولتاژ زنر
	voltage decrease U	کاهشدهندهولتاژ
	terminal voltage U	ولتاژ ترمینال
	voltage swing U	نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
	voltage stabilizer U	تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
	voltage saturation U	اشباع اند
	voltage source U	منبع ولتاژ
	voltage source U	منبع قدرت
	voltage source U	منبع فشار الکتریکی
	voltage source U	منبع الکتریسیته
	voltage stability U	ثبات فشار الکتریکی
	voltage stability U	ثبات ولتاژ
	voltage stabilization U	تثبیت فشار الکتریکی
	voltage stabilization U	تثبیت ولتاژ
	voltage stabilizer U	تثبیت کننده اختلاف سطح
	voltage balance U	میزان ولتاژ
	voltage amplifier U	تقویت کننده ولتاژ
	supply voltage U	ولتاژ ورودی
	sticking voltage U	ولتاژ وقفه
	voltage between lines U	ولتاژ بین خطوط
	star voltage U	ولتاژ ستاره
	spark voltage U	ولتاژ جرقه
	signal voltage U	ولتاژ سیگنال
	signal voltage U	ولتاژ دریافتی
	signal voltage U	ولتاژ ورودی
	series voltage U	ولتاژ سری
	re striking voltage U	ولتاژ بازگیری جرقه
	rated voltage U	ولتاژ اسمی
	terminal voltage U	ولتاژ قطبی
	voltage balance U	موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
	voltage amplifier U	امپلیفایر ولتاژ
	voltage amplification U	تقویت ولتاژ
	voltage amplification U	فزون سازی ولت
	tube voltage U	ولتاژ لامپ
	transient voltage U	فشارالکتریکی ناپایدار
	transient voltage U	ولتاژ گذرا
	transient voltage U	ولتاژ ضربهای
	transient voltage U	ولتاژ لحظهای
	transformer voltage U	ولتاژ ترانسفورماتور
	total voltage U	ولتاژ کل
	threshold voltage U	ولتاژ استانه
	threshold voltage U	اختلاف سطح استانهای
	voltage gradient U	گرادیان ولتاژ
	voltage gradient U	شیب ولت,
	voltage curve U	منحنی ولتاژ
	voltage divider U	مقسم ولت
	voltage divider U	مقسم ولتاژ
	voltage division U	تقسیم یا پخش ولتاژ
	voltage doubler U	تضعیف گر ولت
	voltage doubler U	دو برابر کننده ولتاژ
	voltage drop U	افت ولت
	voltage drop U	افت ولتاژ
	voltage drop U	افت فشار الکتریکی
	voltage factor U	ضریب فزون سازی دو الکترد
	voltage control U	کنترل ولتاژ
	voltage compensation U	تعادل ولتاژ
	voltage gradient U	شیب پتانسیل
	peak voltage U	ولتاژ پیک
	peak voltage U	ولتاژ حداکثر
	peak voltage U	ولتاژ اوج
	over voltage protection U	وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
	output voltage U	ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
	output voltage U	ولتاژ خروجی