Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
non-resident alien
[NRA]
U
بیگانه غیر مقیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
alien
U
بیگانه
alien
U
خارجی
alien
U
مخالف
alien
U
مغایر
alien
U
ناسازگار غریبه بودن
alien
U
ناسازگار بودن
alien
U
غریبه
alien
U
اجنبی
alien
U
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
alien
U
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
alien
U
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
alien enemy
U
دشمن خارجی
ego alien
U
خود ناپذیر
enemy alien
U
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
to be registered as an alien
U
در اداره مهاجرت ثبت شده بودن
alien species
U
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
alien species
U
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
Other Matches
resident
U
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
resident
U
ساکن
non resident
U
غیر مقیم
non resident
U
مقیم موقتی
resident
U
در جائی سکونت داشتن
resident
<adj.>
U
محل زندگی
resident
U
سکنه
resident
U
مستقر
resident
U
مقیم
resident
U
ما برای یک شرکت کار کند
resident
U
که همیشه درکامپیوتراست
resident
U
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
non-resident
U
غیرمقیم
resident
U
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
non-resident
U
مقیم موقتی
resident
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
non-resident partner
U
شریک غیر مقیم
[اقتصاد]
non-resident shareholder
U
سهامدار غیر مقیم
resident engineer
U
مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
minister resident
U
سفیر مقیمی که زیردست سفیرتام الاختیاراست
minister resident
U
وزیر مقیم
minister resident
U
صاحبمنصب عالیرتبهای که به منظورخاص و جهت امر معینی باعنوان وزارت در کشورخارجی اقامت می گزیند
resident program
U
برنامه مقیم
resident loader
U
بارکننده مقیم
resident segment
U
قطعه مقیم
resident school
U
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
non-resident company
[British E]
U
شرکت غیر ساکن
non-resident corporation
[American E]
U
شرکت غیر ساکن
memory resident program
U
برنامه مقیم در حافظه
non-resident citizen
[American E]
U
شهروند غیر مقیم
terminal and stay resident program
U
برنامه مقیم پایانی ایستا
terminate and stay resident program
U
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
first year resident
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com