Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
noise margin
U
تفاوت خش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
margin
U
کنار
margin
U
حاشیه
margin
U
سود ناویژه
margin
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin
U
میزان سود سهام
margin
U
مرز
margin
U
حاشیهای
margin
U
زمان یا فضای اضافی
margin
U
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margin
U
مشخص کردن اندازه و حاشیه
margin
U
لبه
margin
U
جنبی
margin
U
کناره
margin
U
سود ناخالص
margin
U
مابه التفاوت
margin
U
تفاوت
margin
U
بودجه احتیاطی
margin
U
حد
margin
U
اندک حاشیه دار کردن
margin
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margin cost
U
مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
margin productivity
U
نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
margin control
U
کنترلاشتباهات
margin product
U
اضافه محصول
margin land
U
حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
margin land
U
حد نهایی بازده زمین
margin cost
U
هزینه جنبی
map margin
U
کناره نقشه
solvency margin
U
حاشیه عدم اعسار
to leave a margin
U
حاشیه گذاشتن
margin revenue
U
سهم درامد از فروش
margin utility
U
حد مطلوبیت کالا
margin utility
U
مطلوبیت نهایی
continental margin
U
مرزاقلیمی
crenulate margin
U
لبهکنگرهای
leaf margin
U
مهرهشکلتدافعیچپ
margin release
U
خروجازاشتباهات
bi margin format
U
نقشه دو حاشیهای
margin productivity
U
حد بهره وری تولید
profit margin
U
درصد سود از فروش خالص
profit margin
U
حاشیه سود
to margin the text of a book
U
در حاشیه گذاشتن کتاب
double-margin door
U
دو در با یک زبانه
margin efficiency of investment
U
بازده نهایی سرمایه گذاری
margin propensity to consume
U
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
margin of difference of weight in coins
U
حد ترخص
margin of difference of weight in coins
U
حد ترخیص allowance
noise
U
همهمه
noise
U
پارازیت
what noise is that?
U
این چه صدایی است
noise
U
اوا
noise
U
سر و صدا
noise
U
عامل مخل
noise
U
شایعه و تهمت
noise
U
اختلال
noise
U
صدا
noise
U
شلوغ
noise
U
سر وصدا
noise
U
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise
U
قیل وقال
noise
U
طنین
noise
U
صدا راه انداختن پارازیت
noise
U
خش
noise
U
انتشار دادن
noise
U
نوفه
noise
U
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise
U
سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noise
U
که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noise
U
منبع تغذیه
noise
U
نویز
noise
U
سروصدا
noise
U
سر و صدا
quantization noise
U
اختلال تدریج
noise suppressor
U
صدا خفه کن
noise suppression
U
جلوگیری ازپارازیت
schottky noise
U
همهمه شوتکی
shot noise
U
اثر ساچمهای
noise suppression
U
پارازیت گیری
noise potential
U
پتانسیل نویز
they make much noise
U
خیلی صدا می کنند
noise silencer
U
خاموشگر همهمه
they make much noise
U
زیاد شلوق می کنند
to make noise
U
سر و صدا کردن
picture noise
U
پارازیت روی تمام صفحه نمایش
The noise kept me awake .
U
سروصدا نگذاشت بخوابم
The noise died down.
U
سروصدا ها خوابید
big noise
U
آدم مهمدریکارگان
white noise
U
نویز سفید
white noise
U
نوفه سفید
to make a noise
U
منتشر شدن
to make a noise
U
پهن شدن
to make a noise
U
شلوق کردن
to make a noise
U
صدا کردن
ambient noise
U
صدای اطراف
he makes most noise
U
میکند
humming noise
U
اغتشاش صوتی
i am unused to that noise
U
من به ان صدا اشنا نیستم
background noise
U
صدای پس زمینه
indistinct noise
U
صدای اهسته و نامعلوم
induced noise
U
پارازیت القاء شده
induced noise
U
نویزجریان قوی
input noise
U
پارازیت ورودی
he makes most noise
U
او از همه بیشتر صدا یا
grid noise
U
پارازیت شبکه
background noise
U
همهمه
background noise
U
اصوات مزاحم
background noise
U
پارازیت
background noise
U
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
background noise
U
اختلال پس زمینه
ambient noise
U
نوعی صدای زیرابی
galactic noise
U
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
grid noise
U
نویز شبکه
input noise
U
پارازیت اولیه
impluse noise
U
نویز ضربه جریان
noise limiter
U
همهمه کاه
noise level
U
میزان خش
noise generator
U
خش زا
noise level
U
سطح پارازیت
noise immunity
U
مصونیت از اختلال
noise pollution
U
نوف الایی
make a noise
U
شلوغ کردن
make a noise
U
سر و صدا کردن
magnetic noise
U
نویز مغناطیسی
noise pollution
U
الودگی صدا
line noise
U
پارازیت خط
line noise
U
اختلال
noise transmitter
U
فرستنده پارازیت
intensity of noise
U
شدت پارازیت
noise filter
U
صافی همهمه
input noise voltage
U
ولتاژ پارازیت اولیه
to make a noise in the world
U
مشهور شدن
magnetic fluctuation noise
U
اثر برکهاوزن
The noise distracts my attention .
U
سروصد ا حواسم را پرت می کند
singal to noise ratio
U
نسبت سیگنال به اغتشاش
Dont make so much noise.
U
اینقدر سروصدانکن
signal to noise ratio
U
نسبت پیام به همهمه
His invevtion made a noise in the world.
U
اختراعش دردنیا سروصدائی براه انداخت
He is a bih shot ( noise ) in this town .
U
جزو کله گنده های شهر است
noise reducing antenna system
U
انتن ضد همهمه
I hear a strange noise ( voice , sound ) .
U
صدای غریبی به گوشم می رسد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com