Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
noise level
U
میزان خش
noise level
U
سطح پارازیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
what noise is that?
U
این چه صدایی است
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise
U
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise
U
نوفه
noise
U
انتشار دادن
noise
U
سر و صدا
noise
U
اوا
noise
U
سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noise
U
منبع تغذیه
noise
U
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise
U
سر و صدا
noise
U
سروصدا
noise
U
نویز
noise
U
پارازیت
noise
U
عامل مخل
noise
U
که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noise
U
طنین
noise
U
صدا
noise
U
شلوغ
noise
U
سر وصدا
noise
U
قیل وقال
noise
U
صدا راه انداختن پارازیت
noise
U
همهمه
noise
U
خش
noise
U
اختلال
noise
U
شایعه و تهمت
to make a noise
U
صدا کردن
to make a noise
U
شلوق کردن
to make a noise
U
پهن شدن
he makes most noise
U
میکند
he makes most noise
U
او از همه بیشتر صدا یا
to make a noise
U
منتشر شدن
they make much noise
U
خیلی صدا می کنند
noise limiter
U
همهمه کاه
humming noise
U
اغتشاش صوتی
i am unused to that noise
U
من به ان صدا اشنا نیستم
impluse noise
U
نویز ضربه جریان
indistinct noise
U
صدای اهسته و نامعلوم
induced noise
U
پارازیت القاء شده
induced noise
U
نویزجریان قوی
input noise
U
پارازیت ورودی
input noise
U
پارازیت اولیه
grid noise
U
پارازیت شبکه
galactic noise
U
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
background noise
U
پارازیت
background noise
U
اصوات مزاحم
background noise
U
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
background noise
U
صدای پس زمینه
background noise
U
اختلال پس زمینه
picture noise
U
پارازیت روی تمام صفحه نمایش
The noise kept me awake .
U
سروصدا نگذاشت بخوابم
The noise died down.
U
سروصدا ها خوابید
big noise
U
آدم مهمدریکارگان
grid noise
U
نویز شبکه
ambient noise
U
صدای اطراف
ambient noise
U
نوعی صدای زیرابی
white noise
U
نویز سفید
white noise
U
نوفه سفید
background noise
U
همهمه
quantization noise
U
اختلال تدریج
to make noise
U
سر و صدا کردن
noise suppression
U
جلوگیری ازپارازیت
noise filter
U
صافی همهمه
noise generator
U
خش زا
noise immunity
U
مصونیت از اختلال
noise pollution
U
نوف الایی
line noise
U
اختلال
line noise
U
پارازیت خط
noise suppression
U
پارازیت گیری
noise potential
U
پتانسیل نویز
schottky noise
U
همهمه شوتکی
noise suppressor
U
صدا خفه کن
intensity of noise
U
شدت پارازیت
magnetic noise
U
نویز مغناطیسی
noise transmitter
U
فرستنده پارازیت
make a noise
U
سر و صدا کردن
make a noise
U
شلوغ کردن
noise margin
U
تفاوت خش
noise pollution
U
الودگی صدا
they make much noise
U
زیاد شلوق می کنند
shot noise
U
اثر ساچمهای
noise silencer
U
خاموشگر همهمه
magnetic fluctuation noise
U
اثر برکهاوزن
Dont make so much noise.
U
اینقدر سروصدانکن
The noise distracts my attention .
U
سروصد ا حواسم را پرت می کند
singal to noise ratio
U
نسبت سیگنال به اغتشاش
signal to noise ratio
U
نسبت پیام به همهمه
input noise voltage
U
ولتاژ پارازیت اولیه
to make a noise in the world
U
مشهور شدن
He is a bih shot ( noise ) in this town .
U
جزو کله گنده های شهر است
His invevtion made a noise in the world.
U
اختراعش دردنیا سروصدائی براه انداخت
noise reducing antenna system
U
انتن ضد همهمه
I hear a strange noise ( voice , sound ) .
U
صدای غریبی به گوشم می رسد
level
U
ترازسازی
level best
U
خیلی عالی
O level
U
نمرهی قبولی در این امتحانات
level best
U
خیلی خوب
level best
U
بسیارعالی
level with each other
U
در یک تراز
level out
U
برابر کردن
level out
U
یکنواخت کردن
A level
U
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
he did his level best
U
انچه از دستش برامدکرد
he did his level best
U
کوتاهی نکرد
level with each other
U
برابر
O level
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level
U
ترازکردن
level
U
همسطح
level
U
سطح ارتفاع
level
U
مسطح کردن
level
U
یک دست
level
U
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level
U
مسطح
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
level
U
یک نواخت
level
U
تراز کردن تراز
level
U
همسطح کردن
level
U
موزون هدف گیری
level
U
مسطح شدن
level
U
نشانه گرفتن
level
U
رده
level
U
پایه
level
U
تراز سطح افقی افقی کردن
level
U
مستقیم
level
U
هدف در خط دید شماقرارگرفت
level
U
تراز بنایی
level
U
هم پایه
level
U
هم تراز
level to
U
تراز کردن
level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
level
U
تراز
level
U
سطح
level
U
میزان
level
U
سطح برابر
level
U
هموار
on the level
<idiom>
U
درستکار ،بی غل وغش
level
U
الت ترازگیری
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
price level
U
سطح قیمت
protection level
U
سطح حفافت
speed level
U
مرحله سرعت
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
tilting level
U
تراز حباب دار
reorder level
U
سطح سفارش مجدد
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
maintenance level
U
سطح تثبیت
rotational level
U
تراز چرخشی
speed level
U
سطح سرعت
skill level
U
پایه مهارت
power level
U
تراز توان
mean sea level
U
میانگین سطح دریا
mean sea level
U
سطح متوسط دریا
operating level
U
سطح فعالیت
one level address
U
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level address
U
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address
U
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
oil level
U
سطح روغن
nesting level
U
سطح لانهای
multi level
U
چند سطحی
n level logic
U
منطق N سطحی
pezometeric level
U
سطح پیزومتری
optimal level
U
سطح بهینه
operating level
U
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
one level memory
U
حافظه یک سطحی
nesting level
U
سطح تو در تویی
nesting level
U
سطح اشیانهای
top-level
U
بلند پایه
builder level
U
تراز بنایی
level-headed
U
متعادل
level-headed
U
ترازخوی
level-headed
U
راستبین
level-headed
U
معقول
white level
U
تراز سفید
water level
U
سطح اب
water level
U
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level
U
تراز اب
level-headed
U
معقولانه
split-level
U
چند سطحی
spirit level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
bubble level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
upper level
U
سطحبالایی
lower level
U
سطحپائینی
alidade level
U
دستگاهسمتنما
top-level
U
کهبدان
top-level
U
افراد عالیرتبه
top-level
U
توسط افراد عالیرتبه
split-level
U
سه نیم اشکوبی
wage level
U
سطح مزد
voltage level
U
سطح فشارالکتریکی
voltage level
U
سطح ولتاژ
surveyor's level
U
تراز مساحی یا پیمایش
storage level
U
تراز ذخیره تراز مخزن
storage level
U
تراز خزانه
stock level
U
سطح ذخیره انبار
stock level
U
سطح انبار
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...